اسیدپاشی به حیوانات مقدمهای برای خشونت علیه انسانها است
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی:
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی گفت: تحقیقات نشان داده افرادی که به حیوانها آسیب میزنند، ممکن است در آینده به سمت خشونت علیه انسانها گرایش پیدا کنند.
به گزارش تجارت نیوز،
به تازگی فردی که در پی اسیدپاشی به دو قلاده سگ در بندر انزلی موجب جریحهدار شدن احساسات و عواطف عمومی شده بود با پیگیریهای انجام شده شناسایی و به مرجع قضایی معرفی شد. «فرهاد پرویزیان» روانکاو و نوروتراپیست وعضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا به بررسی این پدیده پرداخت و گفت: پدیده حیوان آزاری را از پنج نقطه نظر میتوان تحلیل کرد، نخست اینکه فردی که مرتکب چنین عملی میشود، میتواند از مشکلات شخصیتی و اختلال روانی رنج ببرد و درگیر این مسئله باشد. معمولاً افرادی که دست به چنین اعمال خشونتآمیزی میزنند، ممکن است از اختلالات شخصیتی مثل اختلال شخصیت ضداجتماعی که در حوزه روانشناسی و روانپزشکی به آنها سایکوپات میگویند، رنج ببرند. این افراد غالباً فاقد همدلی هستند و درد و رنج انسان یا حیوان برای شان معنای خاصی ندارد و همچنین احتمال وجود اختلال دیگری نظیر اختلال انفجاری متناوب یا اختلالات کنترل خشم نیز میتواند مطرح باشد که باعث میشود فرد در مواجهه با احساسات منفی خود دست به رفتارهای افراطی بزند.
وی افزود: از نقطه نظر دوم این اقدام خشونت آمیز می تواند به دنبال احساس ناکامی و پرخاشگری جابجا شده رخ دهد یعنی رفتارهای خشونتآمیز علیه حیوانات میتواند نشانهای از پرخاشگری جابجا شده باشد. برای مثال فرد ممکن است که در زندگی شخصی یا اجتماعی خود احساس ناکامی یا سرکوب یا خشم شدیدی را تجربه کند و این خشم را به جای حل یا مواجهه با علت اصلی به حیوانات یا موجودات بیدفاع منتقل کرده و تخلیه کند.
این روانکاو در ادامه خاطرنشان کرد: مساله سومی که وجود دارد، مربوط به الگوهای تربیتی و فرهنگی نادرست است که این الگوها میتواند مداخلهای در رفتار چنین افرادی داشته باشد. در جوامعی که حیوانآزاری به طور ضمنی در پیش گرفته شده یا حیوان مورد بیتوجهی قرار گرفته، احتمال افزایش چنین رفتارهایی وجود دارد و اگر فرد در دوران کودکی خود شاهد رفتارهای خشونتآمیز یا تربیت بیمهرانه بوده باشد، ممکن است که این رفتارها به صورت الگوهای ناهنجار در واقع مسئله روانی آن فرد شده باشد.
پرویزیان با اشاره به اینکه نقطهنظر چهارم میتواند مربوط به ضعف در آموزش اخلاقی و همدلی باشد، گفت: چنین رفتارهایی نشان میدهد که فرد در درک اخلاق و همدلی دچار ضعف است. نهادهای اجتماعی، آموزشی و حتی خانوادهها نقش مهمی در تقویت حس همدلی نسبت به موجودات زنده دارند. اگر این آموزشها در واقع در فرد یا در دوران کودکی نهادینه نشده باشد، احتمال بروز چنین رفتارهای خشونتآمیزی میتواند افزایش پیدا کند.
حیوانآزاری زنگ خطر برای جامعه است
وی تصریح کرد: نقطهنظر بعدی جنبههای قانونی و اجتماعی این مسئله است، به این معنا که رفتارهای حیوانآزاری علاوه بر نشان دادن مشکلات فردی میتواند یک زنگ خطر برای جامعه هم باشد. تحقیقات نشان داده افرادی که به حیوانها آسیب میزنند، ممکن است در آینده به سمت خشونت علیه انسانها گرایش پیدا کنند، لذا رسیدگی قانونی به چنین مواردی نه تنها به حمایت از حیوانات کمک میکند، بلکه در پیشگیری از خشونتهای بزرگ هم میتواند موثر باشد.
این روانشناس با بیان اینکه چند پیشنهاد برای پیشگیری و حتی درمان این موضوع میتواند مطرح باشد، گفت: برای کاهش و جلوگیری از بروز چنین رفتارهایی که میتواند در واقع آسیبرسان به جامعه حیوانات بیدفاع و حتی گرایش فرد در آینده به انسانها باشد، آموزشهای عمومی باید مدنظر قرار گیرد؛ آموزشهایی که در واقع از کودکی باید اهمیت و مهربانی با حیوانات و احترام به حقوق آنها را در نهاد خانواده نهادینه کند. مساله دوم افزایش سطح آگاهی اجتماعی است. رسانهها میتوانند نقش مهمی در آگاهسازی جامعه از پیامدهای روانی و قانونی حیوانآزاری ایفا کنند. همچنین مداخلات روانشناختی توسط روانشناسان برای شناسایی و درمان افرادی که رفتارهای خشونتآمیز از خود نشان میدهند نیز میتواند از تشدید پدیده حیوان آزاری جلوگیری کند. از سوی دیگر تقویت قوانین و برخورد قانونی جدی با موارد حیوانآزاری بویژه اعمالی مثل اسیدپاشی میتواند جنبه بازدارنده داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: اگر جنبهای را در نظر بگیریم که فرد سادیستیک باشد و از اختلال مازوخیسم یا خودآزاری رنج ببرد، فرد به لحاظ جنبههای روانشناختی و فیزیکی به خودش آسیب میرساند و حتی رفتاری را انجام می دهد که وقتی هم متحمل دردهای جسمی میشود به لحاظ روانی به یک آرامشی میرسد؛ چون آن درد جسمی وقتی به لحاظ فیزیکی حسش میکند، میتواند برای فرد به طور موقت مسکنی باشد تا این درد عمیق روانی را فراموش کند که این می تواند یک منفعتی برای فرد در لحظه ایجاد کند یا یک لذتی بین بد و بدتر باشد. اما مسئله دیگری که وجود دارد رفتار دیگرآزاری یا سادیسم است و فرد هر وقت به لحاظ روانی به یک فرد یا یک حیوان دیگر آسیب میرساند در اثر آن رنجها و دردهایی که خودش کشیده و در ناخودآگاه آن شخص مانند آن است که چون من درد کشیدم پس دیگران هم باید درد بکشند و از دردکشیدن دیگران لذت می برد.
این روانکاو درباره ارتباط حیوانآزاری با خشونت در جامعه گفت: اگر قانون با جدیت و با یک سپر دفاعی خاص برای حمایت از جامعه و ملت در برابر چنین خشونتهایی خیزی بر ندارد، این خودش میتواند میتواند زمینه ساز رفتارهای خشونت آمیز بیشتر علیه جامعه و مردم باشد.
وی در ادامه به تفاوت افرادی که اقدام به اسیدپاشی به حیوان و انسان میکنند، گفت: اگر به اختلال سلوک یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی اشاره کنم فرد از آسیب رساندن به حیوانات و حیوانآزاری در حوزه این دو اختلال لذت میبرد، اما مقوله اسیدپاشی به انسان میتواند به دلیل بسیاری از چالش های عاطفی باشد که فرد را به این سمت سوق می دهد و خود فرد اقدام به این رفتار ناعادلانه و نابهنجار میکند یا افرادی را استخدام میکند و مبلغی به آنها پرداخت میکند تا اقدام به اسیدپاشی کنند که زیر بنای ساختاری چنین اقدام خشونت آمیزی میتواند مسائل عاطفی مانند عشقها و آن سوز و گدازها و القائات عاطفی ناکام شده باشد و گاهاً هم میتواند مربوط به مسائل مالی و تعصبی باشد و اینها در واقع از نوع اسیدپاشی به حیوانات بیدفاع و یا افراد بیدفاع متفاوت است. اگر بخواهیم بگوییم که فردی که اقدام به اسیدپاشی به حیوانات می کند سنگدلتر است نسبت به فردی که بر روی انسان این عمل را مرتکب می شود باید ریشههای روانشناختی فرد را بررسی کنیم که در افراد مختلف میتواند متفاوت باشد.