بهترین فیلم های ترانه علیدوستی؛ نقد و بررسی ۱۵ اثر برتر
اگر بخواهیم نقشه راه بازیگری در سینمای پس از انقلاب ایران را ترسیم کنیم، بدون شک نام ترانه علیدوستی در تقاطع مهمترین جریانهای هنری قرار میگیرد. او از آن دسته بازیگرانی است که مسیر حرفهایاش را نه بر اساس تصادف، بلکه با وسواسی مینیاتوری و نگاهی استراتژیک بنا کرد. در این مطلب، قصد داریم با نگاهی تحلیلی و فراتر از توصیفهای معمول، به بررسی بهترین فیلم های ترانه علیدوستی بپردازیم؛ بازیگری که از همان نخستین حضورش در سال ۱۳۸۰، تکلیف خود را با مخاطب و منتقدان روشن کرد: او نیامده بود که صرفا یک «ستاره» کاغذی باشد، بلکه مأموریت داشت تا شمایل زن مدرن، معترض و در عین حال خویشتندار ایرانی را بر پرده نقرهای حک کند.
ترانه علیدوستی، متولد سال ۱۳۶۲، محصول دورانی است که سینمای ایران در حال گذار از ملودرامهای ساده به سمت درامهای پیچیده اجتماعی بود. او بازیگری را در مکتب رسول صدرعاملی و با فیلمی آغاز کرد که نامش را به شناسنامه یک نسل تبدیل ساخت. علیدوستی از معدود بازیگرانی است که در کارنامهاش تقریباً هیچ فیلم «بد» یا صرفا تجاری دیده نمیشود. او با هوشمندی، خود را به عنوان امضای آثار کارگردانان بزرگی چون اصغر فرهادی، مانی حقیقی و واروژ کریممسیحی تثبیت کرد. در ادامه این مقاله از ویجیاتو، لایههای پنهان بازیگری او را در ۱۵ اثر برتر واکاوی میکنیم تا دریابیم چگونه یک دختر نوجوان توانست به یکی از ارکان اصلی سینمای ایران تبدیل شود.
فیلم اورکا

«اورکا» به کارگردانی سحر مصیبی، فراتر از یک درام ورزشی، یک بیانیه تصویری درباره «بدن زنانه» در فضای عمومی است. ترانه علیدوستی در نقش الهام اصغری، با چالشی روبرو شد که پیش از آن در کارنامهاش سابقه نداشت: بازیگری با استفاده از حداقل دیالوگ و حداکثر توان فیزیکی.
علیدوستی در این فیلم، پرسونای «زن متفکر» خود را کنار میگذارد و به سمت «بازیگری غریزی» حرکت میکند. او برای ایفای این نقش، ماهها تمرینات سخت شنا را پشت سر گذاشت تا فیزیک بدنش با یک شناگر آبهای آزاد همخوانی داشته باشد. در بسیاری از سکانسها، صورت او زیر ماسک شنا و فشار آب پنهان است؛ بنابراین او ناچار است «خستگی»، «خشم» و «اراده» را تنها از طریق حرکات دست و ریتم نفسزدنهایش به مخاطب منتقل کند. این فیلم به دلیل فرم مستندگونهاش، از بازیگر میخواهد که «بازی نکند»، بلکه «بودن» در آن شرایط سخت را تجربه کند. اورکا در لیست بهترین فیلم های ترانه علیدوستی، نماد شجاعت او در پذیرش نقشهایی است که هیچ جذابیتی برای «ستارهبودن» به معنای سنتیاش ندارند.
شناسنامه فیلم اورکاجزئیات نقد و بررسیکارگردانسحر مصیبیمحور داستانیتلاش برای ثبت رکورد شنا با دستان بسته در گینستکنیک بازیگریمتد اکتینگ فیزیکی و کنترل تنفس در شرایط سختچالش اصلی نقشمحدودیت بیان کلامی و تمرکز بر زبان بدن
انتهای خیابان هشتم

علیرضا امینی در این اثر، دست به تجربهای رادیکال در نمایش خشونت پنهان شهری میزند. نیلوفر (علیدوستی) در وضعیتی قرار میگیرد که زمان، بزرگترین دشمن اوست. او باید در زمانی کوتاه، مبلغ هنگفتی را برای جلوگیری از اعدام برادرش فراهم کند.
آنچه بازی علیدوستی را در این فیلم متمایز میکند، نمایش «فرسودگی تدریجی» است. فیلم در بازه زمانی کوتاهی میگذرد و ترانه باید نشان دهد که چگونه هر ساعت که میگذرد، بخشی از روح نیلوفر در مواجهه با چرکمرگیهای شهر از بین میرود. او در تقابل با حامد بهداد که بازی برونگرایانه و عصبی همیشگیاش را دارد، آگاهانه «سکون» را انتخاب میکند. این سکون، به تماشاگر اجازه میدهد تا عمق فاجعه را در چشمان او ببیند. اشتباه بزرگی است اگر فکر کنیم نیلوفر یک شخصیت منفعل است؛ او در واقع «قربانی استراتژیک» است که برای نجات دیگری، خود را به مسلخ میبرد. بازی او در سکانس پایانی، جایی که حقیقت عریان شهر سیلی محکمی به صورتش میزند، یکی از تکاندهندهترین لحظات کارنامه اوست.
شناسنامه انتهای خیابان هشتمجزئیات نقد و بررسیکارگردانعلیرضا امینیژانرتراژدی اجتماعی / درام جناییویژگی شخصیتگذار از معصومیت خانوادگی به تباهی خودخواسته
زندگی با چشمان بسته

این فیلم یکی از مظلومترین آثار رسول صدرعاملی است که زیر تیغ سانسور، بخشهای مهمی از منطق رواییاش را از دست داد. با این حال، بازی ترانه علیدوستی در نقش پرستو، همچنان درخشان باقی مانده است.
پرستو شخصیتی است که در محاصره «نگاهها» قرار دارد. تمام محله درباره او حرف میزنند و او باید میان این نگاههای قضاوتگر راه برود و زندگی کند. علیدوستی در این فیلم، نوعی از «لجاجت بالغانه» را به نمایش میگذارد. او برخلاف نقش «ترانه» در اولین فیلمش که از روی ناچاری میجنگید، اینجا آگاهانه انتخاب کرده که متفاوت باشد.
چالش اصلی او در این فیلم، بازی در مقابل حامد بهداد است که نقش برادر متعصب او را ایفا میکند. علیدوستی به جای اینکه در مقابل فریادهای بهداد، فریاد بزند، با نوعی سکوت توهینآمیز و نگاههای عاقلاندرسفیه، او را به چالش میکشد. این فیلم به خوبی نشان میدهد که چگونه یک زن میتواند در قلب یک محیط سنتی، فردیت خود را حفظ کند، حتی اگر به قیمت طرد شدن کامل تمام شود.
شناسنامه زندگی با چشمان بستهجزئیات نقد و بررسیکارگردانرسول صدرعاملیتم اصلیتقابل استقلال فردی با تعصبات محلیتکنیک بازیگریاستفاده از سکوت به عنوان ابزار دفاعی
شهر زیبا

دومین همکاری علیدوستی با اصغر فرهادی، یکی از خالصترین نمونههای نئورئالیسم در سینمای ایران است. فیروزه (علیدوستی) زنی است که بار گناه برادرش و فقر خانواده را به تنهایی بر دوش میکشد.
در «شهر زیبا»، ما با ترانه علیدوستی مواجه هستیم که تازه از موفقیت خیرهکننده فیلم اولش آمده، اما به هیچ وجه در دام تکرار نمیافتد. او در این فیلم، از زبان بدنِ زنان حاشیهنشین استفاده میکند؛ نحوه چادر سر کردن، راه رفتن و حتی چای ریختن او، کاملاً با طبقه اجتماعی شخصیت همخوانی دارد.
نقطه اوج بازی او، رابطه عاطفی ظریف و ناتمامی است که با «اعلا» شکل میگیرد. علیدوستی این عشق را نه با کلمات، بلکه با شرمِ نهفته در نگاهش و تردید در حرکات دستش نشان میدهد. او به خوبی توانسته پارادوکسِ میان «نیاز به عشق» و «وظیفه نجات برادر» را اجرا کند. سکانس پایانی فیلم و آن نگاهِ خیره فیروزه به در، یکی از کلیدیترین لحظات در تاریخ همکاریهای او با فرهادی است که مفهوم «عدم قطعیت» را به زیباترین شکل ممکن به تصویر میکشد.
شناسنامه فیلم شهر زیباجزئیات نقد و بررسیکارگرداناصغر فرهادیبازیگر مقابلفرامرز قریبیان و بابک حمیدیانویژگی فنیاستفاده از نور طبیعی و فیلمبرداری روی دست برای واقعگرایی
برادران لیلا

سعید روستایی در این فیلم، از ترانه علیدوستی تصویری ساخت که به سرعت به یک «نماد» در سینمای ایران تبدیل شد. لیلا جورابلو، مغز متفکر و ستون فقرات خانوادهای است که تحت تاثیر تورم، فقر و حماقتهای سنتی پدر (با بازی اسماعیل پوررضا) در حال غرق شدن هستند.
لیلا در این فیلم، آنتیتز تمام زنانی است که تا به حال در درامهای خانوادگی ایرانی دیدهایم. او گریه نمیکند، التماس نمیکند و به جای احساسات، با محاسبات ریاضی پیش میرود. علیدوستی برای ایفای این نقش، از نوعی «سردی مقتدرانه» استفاده کرده است. او در تمام صحنهها، حتی وقتی در پسزمینه است، با نگاهی پرسشگر و تحقیرآمیز به برادرانش، تسلط خود را بر فضا حفظ میکند. سکانس سیلی زدن به پدر، که جنجالهای فراوانی به پا کرد، از نظر تکنیک بازیگری یک شاهکار در «کنترل تنش» است. او این عمل را نه از روی خشم آنی، بلکه به عنوان یک جراحی دردناک برای قطع کردن پیوند با یک گذشته متعفن انجام میدهد. این فیلم بدون شک رتبه بالایی در فهرست بهترین فیلم های ترانه علیدوستی دارد، چرا که او توانست مفهوم «اقتدار زنانه» را بازتعریف کند. از نگاه بسیاری از مردم، برادران لیلا جزو بهترین فیلم های ترانه علیدوستی است.
شناسنامه فیلم برادران لیلاجزئیات نقد و بررسیکارگردانسعید روستایینقش مقابلنوید محمدزاده، پیمان معادی و فرهاد اصلانیتکنیک بازیگریبازی متمرکز (Internalized Acting) با حداقل برونریزی
کنعان
«کنعان» حاصل همکاری مانی حقیقی و اصغر فرهادی در مقام نویسنده است و این ترکیب، منجر به خلق یکی از جاندارترین شخصیتهای زنِ سینمای ایران شده: «مینا». زنی که پس از سالها زندگی با مرتضی (محمدرضا فروتن)، تصمیم گرفته جدا شود و برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود؛ اما ورود خواهرش و اتفاقات غیرمنتظره، او را در وضعیتی برزخی قرار میدهد.
بازی علیدوستی در کنعان را میتوان کلاس درس «نمایش تردید» دانست. مینا زنی است که دیگر نمیخواهد «همسر خوب» یا «زن خانهدار» باشد؛ او به دنبال هویت فردیاش میگردد. ترانه علیدوستی در این فیلم، خستگیِ ناشی از تکرار را در هر حرکتش نشان میدهد. راه رفتن او، نحوه نگاه کردنش به همسرش و حتی طرز لباس پوشیدنش، همگی نشان از زنی دارند که روحش مدتهاست از آن خانه رفته است.
نکته تحلیلی مهم اینجاست که علیدوستی در کنعان، توازنی ظریف میان «حق به جانب بودن» و «احساس گناه» برقرار کرده است. مخاطب با او همدلی میکند، حتی وقتی تصمیماتش به ضرر دیگران است. سکانسهای تقابل او با افسانه بایگان (در نقش خواهر) و بهرام رادان (در نقش دوست قدیمی)، ابعاد متفاوتی از شخصیتِ چندوجهی او را عیان میکند. کنعان فیلمی است که بر اساس «نگفتهها» پیش میرود و ترانه علیدوستی، استاد اجرای همین نگفتههاست.
شناسنامه فنی فیلم کنعانجزئیات تحلیلیکارگردانمانی حقیقینویسندگانمانی حقیقی، اصغر فرهادینقش ترانه علیدوستیمیناموضوع اصلیبحران میانسالی و تلاش برای استقلال فردی
آسمان زرد کمعمق

بهرام توکلی در این فیلم، از رئالیسم فاصله گرفته و وارد فضایی اکسپرسیونیستی و ذهنی شده است. ترانه علیدوستی نقش زنی را بازی میکند که در میانه یک بحران روحی شدید، سعی دارد خانهای قدیمی و در حال فروپاشی را برای زندگی حفظ کند.
این فیلم احتمالا پیچیدهترین نقشآفرینی ترانه علیدوستی از منظر روانکاوانه است. او نقش زنی را ایفا میکند که میان حال و گذشته گم شده است. ساختار غیرخطی فیلم و فلشبکهای ذهنی، نیازمند تداوم حسی بسیار دقیقی در بازی بود که علیدوستی به خوبی از پس آن برآمده است.
او در «آسمان زرد کمعمق»، از نگاهش برای انتقال مفهوم «ترس از نابودی» استفاده میکند. نگاههای او به در و دیوار خانه، گویی میخواهند جلوی فروریختن واقعیت را بگیرند. برخلاف بسیاری از بازیگران که بحران روحی را با فریاد نشان میدهند، او این بحران را در سکوت و با لرزشهای خفیفِ صدا و دست به نمایش میگذارد. این اثر برای او یک نامزدی دیگر در جشنواره فجر به ارمغان آورد و نشان داد که او در سینمای فرمگرای بهرام توکلی نیز، میتواند قلب تپنده اثر باشد.
شناسنامه فنی آسمان زرد کمعمقجزئیات تحلیلیکارگردانبهرام توکلیسبک بصریغیرخطی و استعارینقش ترانه علیدوستیغزلاستعاره اصلیفروپاشی خانه معادل فروپاشی روان زنویژگی بازیگرینمایش تروما در لایههای زیرین آرامش
زندگی مشترک آقای محمودی و بانو

روحالله حجازی در این اثر، دست روی تقابل میان سنت و مدرنیته گذاشته است. «ساناز» (با بازی علیدوستی) به همراه نامزدش وارد خانه خالهاش میشود که فضایی به شدت سنتی دارد. حضور او، مانند ریختن بنزین روی آتش زیر خاکستر این زندگی مشترک است.
ترانه علیدوستی در نقش ساناز، نماینده نسلی است که به هیچکدام از قراردادهای نسل قبل پایبند نیست. او راحت سیگار میکشد، رک حرف میزند و ابایی از نمایش اختلافاتش با نامزدش ندارد. تحلیل بازی او در این فیلم نشان میدهد که او چگونه توانسته «بیخیالی» را به یک ابزار دراماتیک تبدیل کند. در حالی که شخصیتهای دیگر (با بازی حمید فرخنژاد و هنگامه قاضیانی) مدام در حال پنهانکاری هستند، ساناز با صراحت خود، پوشالی بودن آرامش آن خانه را فاش میکند.
نکته ظریف بازی علیدوستی، در سکانسهای آشپزخانه نهفته است. او با ایستادن در مقابل خالهاش که زنی تمامعیار در خانهداری است، تضاد دو جهانبینی را بدون حتی یک کلمه دیالوگ نشان میدهد. او در این فیلم، نقش «آینه» را ایفا میکند؛ آینهای که زشتیها و ترکهای پنهان یک زندگی سنتی را به رخ صاحبانش میکشد.
شناسنامه فنی زندگی مشترک آقای محمودی و بانوجزئیات تحلیلیکارگردانروحالله حجازیموقعیت داستانیبازسازی خانه به عنوان استعاره از بازسازی رابطهنقش ترانه علیدوستیسانازویژگی بازیگریرئالیسم ملموس و بازی با اکسسوری (سیگار)
پذیرایی ساده

مانی حقیقی در این فیلم، علیدوستی را در موقعیتی قرار میدهد که هیچ شباهتی به نقشهای قبلیاش ندارد. «لیلا» و «کاوه» (با بازی حقیقی) دو شخصیت از طبقه مرفه هستند که در جادههای کوهستانی و جنگزده مرزی، بستههای پول را میان مردم محلی توزیع میکنند؛ اما به شرطی که مردم کارهایی خلافِ کرامت انسانی انجام دهند.
در «پذیرایی ساده»، ترانه علیدوستی از آن پرسونای «مظلومیت معصومانه» کاملا عبور میکند. او اینجا زنی شیک، تا حدی بیرحم و به شدت باهوش است که از تماشای استیصال آدمها لذت میبرد یا شاید به دنبال پاسخی برای پوچی زندگی خودش میگردد. بازی او در کنار مانی حقیقی، نوعی «پینگپنگ کلامی» است که ریتم تندی به فیلم میبخشد.
نبوغ علیدوستی در این اثر، در نمایش «کسالت اشرافی» است. او با لحنی بی تفاوت پول میبخشد و با همان لحن، پیچیدهترین پرسشهای فلسفی را مطرح میکند. این فیلم برای او جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره فیلم آسیایی وزول را به ارمغان آورد. تماشای او در حالی که میان صخرههای سخت، با کفشهای گرانقیمت راه میرود و با سرنوشت آدمها بازی میکند، یکی از تصاویر نمادین سینمای مدرن ایران در دهه نود است. بنابراین پذیرایی ساده را هم میتوان جزو برترین فیلم های ترانه علیدوستی دانست.
شناسنامه فنی فیلم پذیرایی سادهجزئیات تحلیلیکارگردانمانی حقیقیژانرکمدی سیاه / درام ابزوردنقش ترانه علیدوستیلیلادرونمایه اصلیتقابل ثروت، قدرت و کرامت انسانی
تردید
واروژ کریممسیحی پس از ۱۸ سال خانهنشینی، با اقتباسی جسورانه از «هملت» شکسپیر به سینما بازگشت. ترانه علیدوستی در این فیلم نقش «مهتاب» را ایفا میکند که معادل ایرانیزه شده «اوفلیا» است.
بازی علیدوستی در «تردید» را باید در بافتار بصری فیلم درک کرد. کریممسیحی به دنبال نمایشی است که مرز میان تئاتر و سینما را کمرنگ کند. برخلاف اوفلیا که شخصیتی منفعل و در نهایت رو به زوال است، «مهتاب» علیدوستی کنشگرتر به نظر میرسد. او در میانه تردیدهای سیاوش (بهرام رادان)، سعی دارد او را به سمت کشف حقیقت سوق دهد.
اشتباه رایجی که برخی منتقدان درباره این نقش مرتکب میشوند، متهم کردن ترانه علیدوستی به سردی مفرط است؛ اما حقیقت اینجاست که او دقیقا مطابق با استتیک (زیباییشناسی) کارگردان پیش میرود. او در این فیلم، احساسات خود را در لایهای از وقار ارستوکراتیک پنهان میکند. علیدوستی با استفاده از نگاههای خیره و میمیک سنگی، فضایی را خلق میکند که در آن، مخاطب بیش از آنکه به عواطف او پی ببرد، جذب معمای ذهنیاش میشود. این فیلم برای او نامزدی سیمرغ را به همراه داشت و ثابت کرد که او میتواند در یک دنیای غیررئالیستی و تئاتری نیز، هویت بصری خود را حفظ کند.
شناسنامه فنی فیلم تردیدجزئیات تحلیلیکارگردانواروژ کریممسیحیاقتباس ازنمایشنامه هملت (ویلیام شکسپیر)نقش ترانه علیدوستیمهتاب (اوفلیا)دستاوردنامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زنویژگی بازیگریبازی مینیاتوری در یک ساختار بصری پرزرقوبرق
فروشنده

سرانجام به یکی از محبوبترین فیلمها در لیست بهترین فیلم های ترانه علیدوستی میرسیم. فیلمی که اسکار دوم را نصیب سینمای ایران کرد و علیدوستی را در مقام یکی از تکنیکیترین بازیگران جهان نشاند. نقش «رعنا»، زنی که در حریم خانهاش مورد تعرض قرار گرفته، قله پختگی اوست.
در «فروشنده»، علیدوستی با چالشی روبروست که در سینمای ایران «خط قرمز» محسوب میشود: نمایش تروما پس از تعرض، بدون استفاده از المانهای گلدرشت. او برای نمایش ترومای رعنا، از تکنیک «بازیگری درونی» (Internalized Acting) استفاده میکند. او از لمس شدن میترسد، از صدای زنگ در هراس دارد و امنیت خانهاش را از دست رفته میبیند.
تفاوت بازی او با شهاب حسینی در این است که عماد (شهاب) به دنبال انتقام برونگرایانه است، اما رعنا (ترانه) در حال تجربه یک «مرگ تدریجیِ روانی» است. سکانسهای اجرای تئاتر (فروشنده آرتور میلر) در دل فیلم، لایه دیگری به بازی او اضافه میکند؛ او باید «بازیگری باشد که نقش بازی میکند» در حالی که در زندگی واقعیاش در حال فروپاشی است. علیدوستی در این فیلم، تضاد میان «گذشت» و «کینه» را در چشمانش حبس کرده است. نگاه نهایی او به عماد در راهروی خانه، نگاهی است که از یک فروپاشی بزرگ خبر میدهد؛ نه فقط فروپاشی یک رابطه، بلکه فروپاشی انسانیت در مواجهه با خشونت. این بازی، دقیقترین و بینقصترین اجرای او در تمام دوران حرفهایاش به شمار میآید.
شناسنامه فیلم فروشندهجزئیات نقد و بررسیکارگرداناصغر فرهادیافتخاراتجایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان ۲۰۱۷تکنیک بازیگرینمایش تروما در لایههای زیرین؛ بازیگری مینیاتوریدرونمایه اصلیحریم خصوصی، خشونت و تقابل اخلاقی میان حق و انتقام
من ترانه ۱۵ سال دارم

این فیلم تنها یک اثر سینمایی نیست؛ بلکه یک «مبداء تاریخی» برای بازیگری در ایران به شمار میآید. رسول صدرعاملی با هوشمندی، چهرهای را کشف کرد که قرار بود به صدای نسل جدید دختران ایران تبدیل شود. ترانه در این فیلم، بار یک درام سنگین را در سن ۱۸ سالگی با چنان وقاری به دوش میکشد که هنوز هم تدریس میشود.
در بررسی بهترین فیلم های ترانه علیدوستی، این اثر حکمِ ستونِ فقرات را دارد. علیدوستی در نقش ترانه، از یک متد «بازیگری ایستا اما قدرتمند» بهره میبرد. او برخلاف ملودرامهای مرسوم آن دوران، برای جلب دلسوزی مخاطب گریه نمیکند. قدرت او در «نه گفتن» به سرنوشتی است که جامعه برای یک مادر نوجوان تنها رقم زده است.
سکانسهای حضور او در اداره ثبت احوال و ایستادگیاش در برابر خانواده شوهر فراریاش، کلاس درس «عاملیت» (Agency) در سینماست. او با صورتی کاملا بدون آرایش و لحنی که میان معصومیت نوجوانی و قاطعیت مادری نوسان میکند، تصویری از «زن خودساخته» ارائه داد که پیش از آن در سینمای ما سابقه نداشت. جایزه لوکارنو و سیمرغ فجر، تنها بخشی از حق مطلبی بود که ادا شد. او در این فیلم، مفهوم «کرامت» را در بدترین شرایط زیستی بازتعریف کرد.
شناسنامه من ترانه ۱۵ سال دارمجزئیات نقد و بررسیکارگردانرسول صدرعاملیدستاورد اصلیجایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره لوکارنو سوئیسویژگی بازیگریبازی رئالیستیِ ناب با تمرکز بر قدرتِ کلام و نگاه مصممآرک شخصیتیتبدیل شدن از یک دانشآموز به یک قهرمانِ مدنی و مادر
استراحت مطلق

عبدالرضا کاهانی در «استراحت مطلق»، دوربینی بیرحم را به خدمت میگیرد تا زیست حاشیهای در دل پایتخت را روایت کند. سمیرا (علیدوستی) زنی است که از دامغان به تهران گریخته تا استقلال خود را بازپس بگیرد، اما شهر مانند یک موجود زنده، قصد بلعیدن او را دارد.
علیدوستی در این فیلم، پرسونای «زن روشنفکر» خود را به نفع یک «رئالیسم عریان» کنار میگذارد. او در نقش سمیرا، نوعی از «هشیاری حیوانی» را به نمایش میگذارد؛ زنی که مدام باید مراقب اطرافش باشد تا شکار نشود. بازی او در تقابل با بابک حمیدیان (همسر سابق روانپریش) و رضا عطاران، تضاد عجیبی ایجاد میکند.
کاهانی از علیدوستی میخواهد که «خستگی» را بازی کند؛ خستگی از دویدن، از اثبات خود و از نگاههای جنسیتی. تکنیک او در این فیلم، استفاده از «بیانِ لکنتوار» و حرکتهای سریع چشم است که نشاندهنده ناامنی سیستماتیک شخصیت است. پایانبندی فیلم و آن تصادف هولناک، استعارهای از به بنبست رسیدن تمام تلاشهای یک زن برای «فردیت» در ساختاری صلب است. علیدوستی با این نقش ثابت کرد که میتواند در فضای ناتورالیستی و حتی چرکی که کاهانی ترسیم میکند، همچنان مسلط و تاثیرگذار ظاهر شود.
شناسنامه فنی استراحت مطلقجزئیات نقد و بررسیکارگردان / نویسندهعبدالرضا کاهانی / سعید قطبیزادهتماتیک اصلیمهاجرت داخلی و امنیت اجتماعی زنانتکنیک بازیگریمتد اکتینگِ مبتنی بر استرس محیطی و بدنینکته کلیدینمایش خشونتِ پنهانِ کلامی علیه زنان در فضای عمومی
درباره الی

اصغر فرهادی در «درباره الی»، ساختار درام سنتی را میشکند و علیدوستی را در مرکز یک «غیبت دراماتیک» قرار میدهد. الی، شخصیتی است که با وجود حضور فیزیکی کوتاهش، تمام بار اخلاقی و قضاوتی فیلم را تا آخرین ثانیه حمل میکند. درباره الی از آن آثاری است که از نگاه مردم هم جزو بهترین فیلم های ایرانی محسوب میشود.
بازی ترانه علیدوستی در این فیلم، بر پایه «ابهام» بنا شده است. او باید به گونهای بازی کند که مخاطب نه او را کاملا بشناسد و نه بتواند از او دل بکند. در نیمه اول فیلم، او با استفاده از «سکوتهای انتخابی» و لبخندهای معذب، حس «غریبه بودن» در یک جمع شاد را به خوبی منتقل میکند. او دختری است که به اصرار دیگران (سپیده) به این سفر آمده و این «تحمیلی بودن» در تمام حرکات بدن علیدوستی مشهود است.
سکانس بادبادکبازی در ساحل، تنها لحظهای است که الی واقعی را میبینیم؛ رها و دور از قضاوتها. اما جادوی واقعی بازی او در «تاثیر پسمانده» است. وقتی الی ناپدید میشود، حافظه تصویری مخاطب از بازی علیدوستی است که باعث میشود سقوط اخلاقی بقیه شخصیتها (که شروع به دروغگویی درباره او میکنند) دردناکتر به نظر برسد. علیدوستی در این اثر، نماد «قربانی طبقه متوسط» است؛ کسی که در میان شوخیها و دروغهای کوچک، گم میشود.
شناسنامه فیلم درباره الیجزئیات نقد و بررسیکارگرداناصغر فرهادیژانردرام معمایی / روانشناختیتکنیک بازیگریبازیِ کنترلشده برای ایجادِ حسِ ابهام و تعلیق (Suspense)دستاورد فنیاستفاده از صدای محیط و فیلمبرداریِ مستندگونه برای رئالیسمنکته کلیدیفیلمی درباره «قضاوت» و «دروغ» در لایههای طبقه متوسط
چهارشنبه سوری
فرهادی در این فیلم، یکی از هوشمندانهترین استفادهها را از پرسونای ترانه علیدوستی میکند. او در نقش «روحی»، دختری از طبقه فرودست که در آستانه ازدواج است، به عنوان «چشم ناظر» وارد جهنم خصوصی یک زوج مرفه میشود.
نبوغ بازی علیدوستی در «چهارشنبه سوری» در این است که او باید همزمان «حاضر» و «نامرئی» باشد. او مانند یک ورق سفید است که آلودگیهای دنیای مژده (هدیه تهرانی) و مرتضی (حمید فرخنژاد) روی او نقش میبندد. علیدوستی در این فیلم، استاد واکنش نشان دادن است. او با چشمان کنجکاوش، لایههای پنهان خیانت و دروغ را کشف میکند و مخاطب همپای او، با حقیقت تلخ این زندگی آشنا میشود. تقابل او با هدیه تهرانی، یکی از درخشانترین لحظات بازیگری در سینمای ایران است؛ جایی که معصومیت طبقه کارگر در برابر پارانویایِ طبقه مرفه قرار میگیرد.
علیدوستی در انتهای فیلم، با سکوتی سنگین، حقیقت را پنهان میکند؛ نه به خاطر همدستی با دروغ، بلکه به خاطر درک این واقعیت تلخ که گاهی دانستن، باری است که نمیتوان تحمل کرد. او در این فیلم، از یک دختر ساده به یک شریک جرم ناخواسته تبدیل میشود و این دگردیسی را تنها با نگاههایش اجرا میکند.
شناسنامه فیلم چهارشنبه سوریجزئیات نقد و بررسیکارگرداناصغر فرهادینویسندگاناصغر فرهادی / مانی حقیقیتکنیک بازیگریبازیگری واکنشی (Reactive Acting) با تکیه بر سکوتاستعاره سینماییصدای ترقهها در خیابان معادل انفجارهای درونی در خانه
جمعبندی
تحلیل کارنامه هنری این بازیگر نشان میدهد که او فراتر از یک تکنسین بازیگری، یک «مولف» در انتخاب نقش به شمار میآید. ترانه علیدوستی با عبور از فیلترهای سختگیرانه کارگردانان کمالگرا، استانداردی را در سینمای ایران تعریف کرد که بر اساس آن، بازیگر نه ابزار دست کارگردان، بلکه شریک فکری او در خلق جهان اثر است. او نشان داد که میتوان در قلب یک سیستم سنتی، نقشهایی را ایفا کرد که بوی کهنگی نمیدهند و حتی پس از دو دهه، همچنان تازه و بحثبرانگیز به نظر میرسند.

این بازیگر با پرهیز از حضور در آثار کمدی سخیف یا پروژههایی که صرفا هدفشان گیشه بود، به برند خود اعتباری بخشید که کمتر بازیگری در سینمای معاصر ایران از آن برخوردار است. پرسونای سینمایی او، ترکیبی از هوش، جسارت و وقار است؛ بازیگری که میداند چه زمانی باید در مقابل دوربین ناپدید شود تا شخصیت متولد شود و چه زمانی باید با یک نگاه، تمام بار دراماتیک فیلم را به دوش بکشد. میراث او برای نسل جدید بازیگران، درس «نه گفتن» به وسوسههای شهرت آنی و تمرکز بر ماندگاری در حافظه جمعی تاریخ سینماست.
سوالات متداول
اگرچه «درباره الی» او را به محافل بینالمللی معرفی کرد، اما حضور در فیلم اسکاری «فروشنده» جایگاه او را به عنوان یک بازیگر تراز اول در سطح جهان تثبیت نمود.
بله، علیدوستی در نمایشهای مهمی به کارگردانی افرادی چون محمد رضاییراد به ایفای نقش پرداخته.
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» که در سن هجده سالگی دریافت کرد، همچنان یکی از رکوردهای ماندگار جشنواره فجر محسوب میشود.
این برچسب بیش از آنکه سیاسی باشد، به انتخاب نقشهای او بازمیگردد؛ زنانی که در آثار او میبینیم، همگی دارای عاملیت (Agency) هستند و حتی در سختترین شرایط، از تعریف خود به عنوان قربانی سر باز میزنند.
او کار خود را با فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» به کارگردانی رسول صدرعاملی در سال ۱۳۸۰ آغاز کرد.
او یک سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» دریافت کرده و چندین بار نیز نامزد این جایزه شده است.
بله، حضور او در سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی، یکی از محبوبترین نقشآفرینیهای او در شبکه نمایش خانگی به شمار میآید.
فیلم «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی که ترانه علیدوستی در آن نقش اصلی زن را بر عهده داشت، برنده اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان شد.








