لاتاری ایرانخودرو؛ سند رسمی شکست سیاستگذاری اقتصادی
به گزارش اقتصادنیوز، حسین مقیسه، کارشناس حوزه خودرو در یادداشتی در اقتصادنیوز نوشت:
وقتی کسری بودجه دولت به ارقامی فراتر از ۱۰۰۰ همت میرسد و بنا بر اظهارات برخی اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، حتی تا حدود ۱۸۰۰ همت برآورد میشود، دیگر نمیتوان از ریال بهعنوان یک معیار معتبر برای سنجش ارزش اقتصادی نام برد.
در چنین شرایطی، دلاریزه شدن تدریجی اقتصاد، فرار از پول ملی و حرکت به سمت داراییهای فیزیکی، نه یک انتخاب آگاهانه، بلکه واکنشی غریزی برای بقاست. مردمی که هر روز شاهد آب رفتن ارزش پساندازشان هستند، ناچارند به هر چیزی چنگ بزنند که کمتر ببازد.
آنچه در ثبتنام اخیر ایرانخودرو رخ داد، دقیقاً بازتاب همین فروپاشی منطق اقتصادی است. بیش از ۱۱ میلیون نفر برای پیشخرید حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار دستگاه خودرو ثبتنام کردند. این عدد نشانه رونق نیست، علامت خطر است. اگر اقتصاد سالم بود، خودرو کالای مصرفی میماند، نه بلیت بختآزمایی. اما در اقتصادی که تورم مزمن حاکم است، خودرو از وسیله حملونقل به ابزار حفظ ارزش پول و کسب سود تبدیل میشود.
در واقع، «لاتاری ایرانخودرو را میتوان یک نظرسنجی نانوشته از میزان بیاعتمادی مردم به آینده اقتصادی کشور دانست.» 10 میلیون و 450 هزار نفر بهطور ضمنی رأی دادهاند که به ریال، به بازارهای رسمی و به مسیرهای متعارف سرمایهگذاری امیدی ندارند. این یک رأیگیری سراسری است، بدون صندوق، بدون تعرفه، اما با پیامی بسیار شفاف.
اختلاف فاحش میان قیمت کارخانه و بازار آزاد که در برخی محصولات به ۳۰۰ تا ۸۶۰ میلیون تومان میرسد، خودرو را به یک رانت قانونی برای عموم مردم بدل کرده است. رانت نه بهمعنای فساد پنهان، بلکه رانتِ آشکار و رسمی. طبیعی است که در چنین شرایطی، بخش بزرگی از متقاضیان نه مصرفکننده واقعی، بلکه افرادی باشند که با امید برنده شدن در قرعهکشی و فروش حواله، بهدنبال جبران بخشی از فشار معیشتی خود هستند. این هجوم میلیونی، نه حاصل وفور نقدینگی، بلکه محصول فقر، نااطمینانی و احساس بیپناهی اقتصادی است.
«تلختر آنکه شانس برنده شدن در لاتاری گرینکارت آمریکا، بهاحتمال زیاد از شانس برنده شدن در قرعهکشی ایرانخودرو بیشتر است.» این مقایسه شاید طنزآمیز به نظر برسد، اما در عمق خود فاجعهبار است. اقتصادی که مردمش میان «مهاجرت تصادفی» و «خرید تصادفی خودرو» دست به انتخاب میزنند، دیگر فقط با مشکل بازار خودرو مواجه نیست.
سیاستگذار، بهجای اصلاح ریشهای ساختار اقتصاد، افزایش واقعی تولید، حذف قیمتگذاری دستوری و بازگرداندن تعادل به بازارها، به طراحی سازوکارهایی روی آورده که بیش از آنکه تنظیمگر باشند، به نمایشهای پرهزینه شباهت دارند. صف ۱۱ میلیونی برای خرید خودرو، ماحصل زنجیرهای از تصمیمات نادرست است که نام شیک قیمتگذاری دستوری بر آن گذاشتهاند؛ حماقتهایی که نتیجهاش تبدیل بازار به صف، تولید به قرعهکشی و اقتصاد به بختآزمایی شده است.
قرعهکشی خودرو، نماد اقتصادی است که در آن شانس جایگزین برنامه، بختآزمایی جایگزین بازار و رانت جایگزین کار و تولید شده است. تمرکز ذهنی و اقتصادی میلیونها نفر بر یک قرعهکشی، نشانهای نگرانکننده از فقدان مسیرهای سرمایهگذاری مولد در کشور است. وقتی مردم به این جمعبندی میرسند که برنده شدن در لاتاری خودرو از سالها کار و پسانداز سودآورتر است، باید پذیرفت که سیاستگذاری اقتصادی مسیر را بهطور جدی گم کرده است.
لاتاری ایرانخودرو صرفاً یک رویداد مقطعی نیست و البته نباید همه بار این وضعیت را بر دوش یک بنگاه صنعتی انداخت که برای تأمین نقدینگی و حفظ بقا به پیشفروش روی آورده است. این پدیده، آینهای است که واقعیت اقتصاد امروز ایران را بیپرده نشان میدهد. اقتصادی که در آن، سیاستهای غلط، بیانضباطی مالی و ناتوانی در مهار کسری بودجه، امید را از تولید گرفته و آن را به شانس و قرعهکشی گره زده است.
در پایان، با اندوهی عمیق باید گفت: لاتاری ایرانخودرو سند رسمی شکست سیاستگذاری اقتصادی در ایران است. اقتصادی که در آن، شانس جایگزین تلاش شده، قرعهکشی جایگزین بازار و رانت جایگزین تولید.
کشوری که ۱۱ میلیون نفرش به یک قرعهکشی چنگ میزنند، نه با بحران خودرو، بلکه با بحران معنا در اقتصاد روبهروست. این وضعیت حاصل تصادف یا صرفاً تحریم نیست؛ محصول مستقیم تصمیمهایی است که سالها گرفته شد و هرگز پاسخگو نداشت. اگر این مسیر اصلاح نشود، قرعهکشی خودرو فقط آغاز ماجراست؛ فردا نوبت صف کشیدن برای هر چیزی است که هنوز ارزشش فرو نریخته است.








