چرخش جنگ یمن؛ قدرتگیری جداییطلبان جنوب و تعمیق شکاف ریاض-ابوظبی
به گزارش اقتصادآنلاین، جنگهای داخلی، همچون انقلابها، اغلب فرزندان خود را میبلعند. بیش از یک دهه است که درگیری در یمن ظاهراً میان حوثیها و ائتلافی از دشمنان آنان با پشتیبانی عربستان سعودی و امارات متحده عربی جریان دارد. با این حال، فصل جدید جنگ ارتباط چندانی با حوثیها ندارد. در عوض، ائتلاف علیه خود چرخیده است .
در دوم دسامبر، شورای انتقالی جنوب (STC)، جداییطلبانی که از حمایت امارات متحده عربی برخوردارند، یک حمله برقآسا را در جنوبشرق یمن آغاز کردند. آنها مناطقی را که در اختیار گروههای مورد حمایت عربستان بود تصرف کردند و اکنون کنترل هشت استان تشکیلدهنده یمن جنوبی سابق را در دست دارند (نقشه را ببینید)؛ کشوری مستقل که از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۰ وجود داشت. این تصاحب قدرت، جنگ یمن را دگرگون کرده و شکاف میان دو قدرت خلیج فارس را ــ که پیشتر نیز در سودان و نقاط دیگر با یکدیگر اختلاف داشتند ــ عمیقتر ساخته است.
غافلگیری منطقهای و ابهام در انگیزهها
یورش سریع شورای انتقالی جنوب همه را غافلگیر کرد. ناظران یمن همچنان در تلاشاند عامل آغازکننده آن را شناسایی کنند. عربستان سعودی خواهان مذاکره برای صلح با حوثیهاست؛ شاید شورای انتقالی قصد داشت پیشدستی کند. جداییطلبان همچنین ممکن است در واکنش به تلاش یک رهبر قبیلهای برای قبضه قدرت در حضرموت، استان شرقی یمن، دست به اقدام زده باشند.
دو هفته پیش از این حمله، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در کاخ سفید با دونالد ترامپ دیدار کرد. او از رئیسجمهور خواست برای دستیابی به یک توافق صلح در سودان فشار وارد کند؛ کشوری که از سال ۲۰۲۳ درگیر جنگ داخلی است. عربستان از ارتش سودان حمایت میکند، در حالی که امارات به نیروهای پشتیبانی سریع (RSF)، یک شبهنظامی، پول و سلاح رسانده است؛ هرچند ابوظبی مدعی است که این حمایتها دیگر ادامه ندارد. ولیعهد عربستان پیشنهاد کرد که آقای ترامپ شاید ناچار شود تحریمهای آمریکا علیه نیروهای پشتیبانی سریع را گسترش دهد.
تشدید تنش میان ریاض و ابوظبی
از نگاه عربستان سعودی، زمانبندی این تحولات تصادفی به نظر نمیرسد. ریاض معتقد است رهبران امارات این تصور را پیدا کردهاند که محمد بن سلمان خواستار اعمال تحریم علیه کشورشان شده است ــ ادعایی که عربستان آن را نادرست میداند ــ و در واکنش، شورای انتقالی جنوب را در یمن بسیج کردهاند. (امارات متحده عربی به درخواست اظهارنظر پاسخی نداد.) مبلغان دو کشور طی هفتههای اخیر در شبکههای اجتماعی به جدال لفظی با یکدیگر پرداختهاند.
در هر صورت، جداییطلبان اکنون نوار قابلتوجهی از خاک یمن را در اختیار دارند. قلمرو آنها همچنین شامل بخش عمدهای از منابع نفت و گاز یمن است؛ کشوری که زمانی روزانه بیش از ۱۰۰ هزار بشکه نفت خام صادر میکرد.
شکافهای دیرینه در جبهه ضدحوثی
اردوی مخالفان حوثیها همواره دچار تفرقه بوده است. عربستان سعودی مایل بود با گروههایی مانند «اصلاح»، شاخهای از اخوانالمسلمین، همکاری کند، در حالی که امارات که از اسلام سیاسی بیزار است، شرکایی، چون شورای انتقالی جنوب و طارق صالح، برادرزاده دیکتاتور دیرپای فقید یمن، را ترجیح میداد. در سال ۲۰۲۲، عربستان ناگهان رئیسجمهور ناکارآمد یمن را برکنار و بهجای او یک شورای رهبری ریاستجمهوری هشتنفره (PLC) منصوب کرد. رئیس این شورا، رشاد العلیمی، سیاستمداری مورد حمایت عربستان و طرفدار وحدت ملی است. معاون او، عیدروس الزبیدی، رئیس شورای انتقالی جنوب و حامی تجزیه کشور است. اینکه این دو چگونه قرار بود با هم کار کنند، هرگز روشن نبود.
برخی دیپلماتها نگراناند که اردوگاه مورد حمایت عربستان ممکن است علیه جداییطلبان با حوثیها همپیمان شود. این سناریو بعید به نظر میرسد: گاهی دشمنِ دشمن شما همچنان دشمن شماست. اما تصرف قدرت از سوی شورای انتقالی، تنشها درون ائتلاف را تشدید خواهد کرد.
تفاوت نگاه عربستان و امارات به یمن
عربستان سعودی مرز طولانی با یمن دارد و حوثیها در طول جنگ صدها موشک و پهپاد به سوی شهرهای آن شلیک کردهاند. امارات متحده عربی نیز از حملات حوثیها مصون نبوده است؛ حمله پهپادی سال ۲۰۲۲ سه نفر را در ابوظبی، پایتخت این کشور، کشت. با این حال، امارات از نظر جغرافیایی فاصله بیشتری با میدان درگیری دارد. در حالی که عربستان یمنی باثبات میخواهد که به سویش شلیک نکند، امارات یمن را بخشی از راهبرد گستردهتر خود برای اعمال نفوذ در دریای سرخ و شاخ آفریقا میبیند. این کشور با حوصله شبکهای از متحدان را در جنوب یمن بنا کرده است.
اکنون پرسش این است که شورای انتقالی جنوب با قدرت تازهاش چه خواهد کرد. یکی از گزینهها، جدایی کامل است. این اقدام بدون حمایت خارجی پرریسک خواهد بود؛ اما آقای زبیدی شاید بتواند از یک برگ برنده استفاده کند (بازی با کلمات عمدی است). او گفته است که یمن جنوبی مستقل میتواند به توافقنامههای ابراهیم بپیوندد؛ توافقهای سال ۲۰۲۰ که طی آنها چهار کشور عربی اسرائیل را به رسمیت شناختند. مشاوران او در روزهای اخیر تماسهای غیرعلنی با اورشلیم برقرار کردهاند.
کارت اسرائیل و محاسبات واشنگتن
این مسئله ممکن است برای او در برابر رئیسجمهور آمریکا که مشتاق گسترش توافقنامههای ابراهیم است، اهرم فشاری ایجاد کند. در روزهای پایانی دوره نخست ریاستجمهوری، ترامپ حاکمیت مراکش بر صحرای غربی اشغالی را به رسمیت شناخت؛ ادعایی ارضی که تنها شمار اندکی از کشورها آن را پذیرفتهاند. این اقدام پاداشی برای پیوستن مراکش به توافقنامههای ابراهیم بود. آیا میتوان او را متقاعد کرد که با به رسمیت شناختن یمن جنوبی نیز اقدامی مشابه انجام دهد؟
اما جدایی، شکافی پایدار میان عربستان سعودی و امارات متحده عربی ایجاد خواهد کرد. عربستان میخواهد حوثیها به یک توافق تقسیم قدرت تن دهند که نقش آنها را در دولت یمن محدود کند. اگر جنوب جدا شود، دولت کوچکشده شمال احتمالاً آنقدر ضعیف خواهد بود که نتواند چنین توافقی را تحمیل کند. در این صورت، عربستان با بدترین سناریو روبهرو میشود: یمن شمالی فقیر که تحت سلطه حوثیهاست، اما از منابع نفت و گاز کشور محروم است. ریاض احتمالاً ناچار خواهد شد برای مدت نامعلومی هزینههای حوثیها را تأمین کند.
گزینه تثبیت بدون استقلال
شورای انتقالی جنوب میتواند بدون اعلام استقلال نیز در پی تثبیت دستاوردهای خود برآید. با این حال، وضعیت موجود متزلزل به نظر میرسد. در ۲۶ دسامبر، یک جنگنده سعودی حملهای هوایی در نزدیکی اردوگاه نظامی تحت کنترل شورای انتقالی در حضرموت انجام داد. کسی کشته نشد، اما این حمله هشداری آشکار بود. چهار روز بعد، عربستان بندر مکلا در شرق یمن را بمباران کرد؛ پس از آنکه به گفته ریاض، دو کشتی حامل سلاح از امارات متحده عربی برای شورای انتقالی وارد این بندر شده بودند. جداییطلبان از نظر داخلی نیز آسیبپذیرند. اخیراً در شهرهای تحت کنترل آنها به دلیل پرداخت نشدن حقوق، خاموشی برق و سایر تحقیرها، اعتراضاتی شکل گرفته است. همچنین نزدیکی این گروه به اسرائیل محبوبیت چندانی ندارد.
سناریوی خوشبینانهتر این است که عربستان و امارات بر سر توافقی مذاکره کنند که طی آن جنوب از خودمختاری بیشتری برخوردار شود و امارات نقش پررنگتری در هرگونه توافق احتمالی با حوثیها داشته باشد. مقامهای دو کشور هر روز درباره امکان عقبنشینی شورای انتقالی از بخشهایی از جنوبشرق گفتوگو میکنند. این امر میتواند از درگیری بیشتر جلوگیری کند. همچنین روندی دیرپا را تقویت خواهد کرد: پس از یک دهه جنگ، آینده یمن نه به دست یمنیها، بلکه بهوسیله حامیان خارجی آنها رقم خواهد خورد.
منبع: اکونومیست












