پیش‌بینی رابطه ایران و آمریکا در 3 سال حضور ترامپ در کاخ سفید

  • توسط: noxis_admin
پیش‌بینی رابطه ایران و آمریکا در 3 سال حضور ترامپ در کاخ سفید


به گزارش اقتصادنیوز، آمریکا در جلسه اخیر شورای امنیت سازمان ملل بار دیگر نشان داد که در بر همان پاشنه قبلی می‌چرخد. همچنان اعلام کرد که ایران حق غنی سازی اورانیوم ندارد. این همان چیزی بود که واشنگتن در ماه‌های گذشته نیز به عنوان خط قرمز خود اعلام کرده بود و حتی آن را جزو شروط مذاکره با ایران بیان می‌کرد و در مقابل این شرط آمریکا برای مذاکره را به کرات رد کرده است. 

محبعلی: ائتلاف نظامی علیه ایران شکل بگیرد، چین و روسیه پشت ایران نمی‌ایستند | سیاست خارجی در حالت آچمز قرار داد، نیاز به ابتکارات جدید است

اما آنچه ایران و آمریکا در ظاهر بر سر آن توافق دارند استفاده از واژه دیپلماسی است. آمریکا همچنان می گوید تهران باید دست دیپلماسی آمریکا را بپذیرد اما ایران نیز می گوید ابتدا آمریکا باید از پیش‌شرط‌های خود دست بکشد.

اما این وضعیت به کجا خواهد انجامید؟ اقتصادنیوز این پرسش را با علیرضا شیخ عطار دیپلمات بازنشسته در میان گذاشته است.

این تحلیل‌گر سیاست خارجی و سفیر پیشین ایران در آلمان مواضع آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل را تکراری و دوگانه می‌داند و می‌گوید واشنگتن هم تحریم‌ها و تهدید را حفظ می‌کند و هم راه دیپلماسی را باز می‌گذارد تا جناح‌های مختلف داخلی و متحدان خارجی خود را راضی کند.

درباره تحریم‌ها، شیخ عطار معتقد است که تهدیدهای جدید آمریکا محدود و قابل دور زدن است و تحریم‌های شورای امنیت به دلیل مخالفت روسیه، چین و بسیاری از اعضای غیر دائم، بعید است عملیاتی و مؤثر باشد. به نظر او، وضعیت فعلی در سه سال آینده ادامه خواهد داشت مگر اینکه آمریکا دچار تحول فکری شود و موضع خود را بازنگری کند.

مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید؛

****

* آقای شیخ عطار، ارزیابی شما از مواضع آمریکا در جلسه اخیر شورای امنیت سازمان ملل چیست؟

این حرف تکراری آمریکا است. در در دو سال اخیر که منجر به همان جنگ ۱۲ روزه شد، برخی از جناح‌های آمریکا و صهیونیست‌ها به ترامپ القا می‌کردند که ایران ضعیف شده و اگر قرار است کاری علیه ایران انجام شود، حالا وقت آن است. جنگ ۱۲ روزه رخ داد و معلوم شد که تحلیل‌ها و القائات این‌ها کاملاً درست نیست و ترامپ یا تیم او هم این را فهمیده‌اند.

یادمان باشد که در آمریکا تفکرات گوناگونی وجود دارد؛ نه حالا، بلکه از اول پیروزی انقلاب. در همان ابتدای پیروزی انقلاب، عده‌ای معتقد بودند که باید با حمله نظامی انقلاب را سرکوب کرد. یک عده هم می‌گفتند به خاطر حمایت مردمی از انقلاب این کار شدنی نیست و بهتر است با نوعی تعامل که به نفوذ و تأثیرگذاری منجر شود وارد شد. این همان بحثی است که جوزف نای در مورد جنگ نرم می‌کند. تاکنون هر دو این گروه‌ها در آمریکا وجود داشته‌اند که در هر دوره‌ یکی بر دیگری فائق می‌آید و دیگری عقب می‌افتد.

ترامپِ کاسب‌مسلک می‌خواهد دو طرف را راضی نگه دارد

این موضع آمریکا در شورای امنیت هم در همین چارچوب است. آمریکا می‌خواهد هم جناحی را که معتقد به سرکوب هستند، را راضی کند و می‌گوید ما تحریم‌ها را نگه می‌داریم و غنی‌سازی خط قرمز است. در عین حال نیز می‌گوید که می‌خواهد راه دیپلماسی را باز بگذارد چون ایران در همین چند ساله به صورت منطقی گفته است که راه این قضیه دیپلماسی است. این موضوع، خیلی‌ها را هم راضی کرده است؛ از جمله روسیه و چین که، سوای دعواهایشان با آمریکا، استدلال ایران را قوی دیدند. به همین علت شما می‌بینید رئیس جمهور و وزرای خارجه آن‌ها تقریباً همان حرف‌های ما را در مورد ضرورت دیپلماسی می‌زنند.

ترامپ هم که یک آدم کاسب‌مسلک و معامله‌گر است، می‌خواهد هر دو طرف را راضی نگه دارد. تا زمانی که ما راه مقاومت را انتخاب کرده‌ایم، با همه سختی‌های آن، آمریکا هم به ناچار از موضع تندروی‌اش عقب خواهد نشست و شاید به دیپلماسی برگردد. البته ما هم در این مورد شرایطی را مطرح کرده‌ایم؛ به این معنا که در جایی که آمریکا به ایران حمله کرده و حتی عذرخواهی هم نکرده و با اسرائیل در خیلی جاها همزادپنداری کرده، دیپلماسی معنا ندارد. دیپلماسی هم در برجام و هم در مذاکرات قبل از جنگ ۱۲ روزه تجربه شده است.

اسرائیل از همه عصبانی تر است

آمریکا الان منتظر است یا ما از مقاومت کوتاه بیاییم و تحت عنوان اینکه « دستم برای دیپلماسی دراز است» افکار عمومی دنیا را فریب دهد و بگوید ما مقصر نیستیم؛ یا منتظر است که مقاومت ایران به‌رغم مشکلاتی که به لحاظ تحریم به ما تحمیل شده است کماکان ادامه داشته باشد. به طور خلاصه دوگانگی که ممکن است از این مواضع استشمام شود مربوط به همین پیش‌زمینه فکری است. در این قضایا هم به طور مسلم کسی که از همه عصبانی‌تر و ناراحت‌تر است، رژیم صهیونیستی است. خود آمریکا هم دارد بازمحاسبه می‌کند و بازنگری می‌کند و لذا در موضع‌گیری‌هایش سعی می‌کند یک مسیر دیپلماسی را باز بگذارد.

تا آمریکا از غنی سازی صفر عقب نشینی نکند، مذاکره غیرممکن است

* شرایط آمریکا برای مذاکره غنی‌سازی صفر است. از طرفی شرطی که طرف ایرانی برای مذاکره اعلام می‌کند نشان دادن موضع برابر و محترمانه است. از آنجا که حل بحران هسته‌ای ایران در گرو مذاکره با آمریکاست، چقدر محتمل می‎ دانید که این دو پای میز مذاکره بنشینند و بتوانند موضوع را حل‌وفصل کنند طوری که به یک توافق دست برسند؟

با توجه به سرمایه‌های مادی، انسانی و حمایتی مردم، تا زمانی که آمریکا از موضع غنی‌سازی صفر پایین نیاید، غیرممکن است مذاکره غیرممکن است. الان هم اکثریت مردم این سوال را می‌پرسند که اگر قرار بود غنی‌سازی را صفر کنیم، چرا این همه زحمت کشیدیم و دانشمندان هسته‌ای مان به شهادت رسیدند؟ به نظر من پذیرش غنی‌سازی صفر غیرممکن است.

اگر در مذاکره آمریکایی‌ها مثل برجام حدی از غنی‌سازی و مواضع برابر و محترمانه را بپذیرند امکان مذاکره وجود دارد فعل مذاکره را بر وزن مفاعله عربی است یعنی دو طرف می‌نشینند از موضع برابر به یک نقطه توافق می‌رسند هرچند که ممکن است قدری هم طول بکشد. به این ترتیب، من در شرایط موجود، امکان مذاکره‌ نمی‌بینم.

خروج از برجام هیچ نفعی برای ترامپ نداشته است

مگر اینکه آمریکا به دلایلی مثل تغییر نظر آقای ترامپ مثلاً به علت همان تفکر تاجر مسلکی ‎اش به این نقطه برسد که مقابله با ایران بی‌فایده و پرهزینه است؛ یعنی نه تنها مدلی که آن‌ها مذاکره می‌کنند و زیرش می‌زنند فایده‌ای ندارد بلکه موضع ایران را هم محکم‌تر کرده است. یقینا خروج ترامپ از برجام نفعی به حال او نداشته بلکه ایران را به پایمردی بیشتر وا داشته. بنابراین من امکان مذاکره را در شرایط فعلی نمی‌بینم.

علیرضا شیخ عطار

* آمریکا این را هم گفته که دنبال تشدید تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران است. اولاً چقدر محتمل می‌دانید این اتفاق رخ دهد و ثانیاً اگر به چنین سمت و سویی حرکت کنند، چه خواهد شد؟

این حرف تازه‌ای نیست. ترامپ از روز اولی که آمد، چه همان زمانی که در دور قبلی ریاست‌جمهوری‌اش از برجام خارج شد و چه بعد که این دور جدید را شروع کرد، عبارت «تشدید تحریم‌ها» را بارها و بارها تکرار کرده است.

ایران راه دور زدن تحریم‌ها را یاد گرفته است

* البته انجام هم داده…

بله، مسلما این تحریم‌ها روی ما بی‌اثر نیستند. کمااینکه تا الان هم اثر داشته‌اند؛ اما، سؤال این است که از وضعیت چقدر می‌تواند بدتر از شرایط تحریمی کنونی شود؟ چه چیزهایی می‌تواند تحریم شود؟ تحریم‌های آمریکا یکی روی اشخاص است؛ این اشخاص را تحریم می‌کند که نه در آمریکا حسابی دارند و نه معامله‌ای می‌کنند. معمولاً هم همین‌گونه است و بنابراین نگرانی از تحریم فلان مقام، فلان سردار یا حتی فلان دانشمند، چیز خیلی ترسناکی نیست که ما را بترساند.

در فروش نفت هم آمریکا تا جایی که توانسته برای ما مانع‌تراشی کرده، هرچند ما راه‌حل‌های دور زدن آن را هم پیدا کرده‌ایم. حالا آمریکا ممکن است دوباره راه‌حل‌های دیگری بگذارد که دور زدن آن سخت‌تر باشد، اما تجربه نشان داده که مسئولان ما دور زدن تحریم‌ها را یاد گرفته‌اند و راه‌های گوناگون آن را هم می‌توانند به کار بگیرند؛ البته با همین سختی‌هایی که الان هم داریم.

دو عضو دائم شورای امنیت به نفع ایران رأی می دهند

* درباره تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل چطور؟ آیا وارد فصل جدیدی نخواهیم شد؟

تحریم شورای امنیت نیاز به رأی شورای امنیت دارد. در شورای امنیت حداقل دو عضو دائم مخالف هستند و می‌توانند وتو کنند. اعضای غیر دائم هم بیشترشان این رویه آمریکا را نمی‌پسندند؛ یعنی کشورهای مهم‌تری که در شورای امنیت عضو هستند، خیلی راحت زیر بار این نمی‌روند. حالا آن جزایر و یکی دو کشور میکروسکوپی که هستند، ممکن است برای جلب نظر آمریکا چنین کاری بکنند.

بنابراین تحریم شورای امنیت هم خیلی نمی‌تواند مؤثر باشد و خیلی محتمل نیست. تحریم شورای امنیت یعنی ممنوعیت هر نوع معامله‌ای با ایران، در حالی که همین الان هم می‌بینیم به‌رغم تحریم‌ها و تهدیدهای آمریکا، خیلی از کشورها با ما تعامل دارند. گرچه این کار ما را یک‌کمی سخت‌تر می‌کند، اما ما را فلج نمی‌کند.

* یعنی فکر می‌کنید در سه سال آینده که دولت آقای ترامپ همچنان خواهد بود، ما این وضعیت را ادامه‌دار می‌بینیم، درست است؟

بله.

*و آن وقت چه خواهد شد؟

مگر اینکه، همان‌طور که گفتم، خودش دچار تحول فکری و تجدید محاسبه شود.

ترامپ می‌تواند دستاوردی در حد برجام از خود نشان دهد

* اگر این فرض را قبول کنیم که ترامپ دنبال نشان دادن دستاورد از خودش است، او زمانی که ایران به شرایط او تن نمی‌دهد چه دستاوردی می‎ تواند داشته باشد؟

اگر زرنگ باشد، حداقل می‌تواند یک دستاوردی در حد برجام ارائه کند. گرچه برجام ضعف‌های زیادی داشت و سوءاستفاده‌هایی هم از آن شد، اما این حداقل دستاوردی است که ترامپ می‌تواند ارائه کند و روی آن تبلیغ کند. مگر ما در موارد مشابه، مثلاً در قضیه یمن، ندیده‌ایم که ترامپ می‌گوید دستاورد، اما می‌بینیم یمنی‌ها هنوز دارند مقاومتشان را ادامه می‌دهند؟ در قضیه فلسطین هم می‌گوید دستاورد، ولی می‌بینیم که به هیچ‌جا نرسیده است.

یعنی آنچه را که آقای ترامپ به عنوان دستاورد مطرح می‌کند، نه حقوقی است، نه سیاسی و نه اقتصادی. آن دستاورد حداکثری یا مطلوبی که آن‌ها می‌خواهند، تغییر نظام جمهوری اسلامی است، حالا ولو اینکه اسم آن جمهوری اسلامی بماند؛ حتی در مراحل بعدتر، اگر بتوانند، تجزیه است. این‌ها را الان همه دنیا می‌دانند که امکان‌پذیر نیست. احتمال دارد که ترامپِ تاجر‌مسلک هم به این نتیجه برسد.

* برای اینکه ترامپ بتواند بگوید به دستاورد رسیده‌ام، قاعدتاً باید توافقی را با ایران انجام دهد که برای خودش در آمریکا هم توجیه‌پذیر باشد و آن هم قاعدتاً باید غنی‌سازی صفر باشد؛ چیزی که ایران زیر بار آن نمی‌رود. در چنین شرایطی چه خواهد شد؟

آن وقت اگر ما زیر بار نرویم، او هم دیگر نمی‌تواند بگوید من به دستاورد رسیده‌ام. اگر او اصرار داشته باشد بر اینکه دستاوردی ارائه کند، آن‌وقت است که باید از مواضعش تجدیدنظر کند.

منبع

  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما