از کاسترو تا میلی و بوکله؛ دگرگونی ایدئولوژیک در آمریکای لاتین

  • توسط: noxis_admin
از کاسترو تا میلی و بوکله؛ دگرگونی ایدئولوژیک در آمریکای لاتین


به گزارش اقتصادآنلاین، رسانه «Foreign Affairs» در گزارشی به بررسی یک چرخش ایدئولوژیک عمیق و بالقوه تاریخی در آمریکای لاتین می‌پردازد؛ چرخشی که برخلاف موج‌های انقلابی چپ‌گرای قرن بیستم، این‌بار از جناح راست سیاسی سرچشمه می‌گیرد و می‌تواند سیاست، اقتصاد، امنیت و روابط خارجی منطقه را برای سال‌ها دگرگون کند.

در ادامه مهم‌ترین بخش‌های این گزارش را مرور کرده‌ایم.

 پایان عصر نمادین چپ انقلابی

نویسنده گزارش با یادآوری جایگاه بی‌بدیل فیدل کاسترو به‌عنوان نماد جهانی چپ انقلابی، نشان می‌دهد که چگونه نفوذ ایدئولوژیک آمریکای لاتین در گذشته عمدتاً از رهبران چپ‌گرا نشأت می‌گرفت. کاسترو نه‌تنها کوبا، بلکه تخیل سیاسی جهان سوم و بسیاری از جنبش‌های ضدآمریکایی را شکل داد. اما امروز، این نقش نمادین به شکل طعنه‌آمیزی در اختیار دو رهبر راست‌گرا قرار گرفته است: خاویر میلی در آرژانتین و نایب بوکله در السالوادور.

میلی و بوکله؛ چهره‌های جدید نفوذ فراملی

میلی و بوکله، هر یک به شیوه‌ای متفاوت، موفق شده‌اند فراتر از وزن ژئوپلیتیکی کشورهایشان در صحنه جهانی اثر بگذارند.

میلی با سیاست‌های رادیکال اقتصادی، کاهش شدید بوروکراسی و کوچک‌سازی دولت، به الگویی برای محافظه‌کاران اروپا و لیبرتارین‌های سیلیکون‌ولی تبدیل شده است.

بوکله نیز با سرکوب سخت‌گیرانه باند‌های جنایتکار، محبوبیتی بی‌سابقه در سراسر آمریکای لاتین و حتی خارج از منطقه به دست آورده است، حتی اگر این سیاست‌ها با نقض گسترده حقوق بشر همراه باشد.

محبوبیت این دو رهبر در شبکه‌های اجتماعی، دیدار‌های پرزرق‌وبرق در مجامع بین‌المللی و نزدیکی آشکارشان به دونالد ترامپ، به شکل‌گیری یک فرهنگ سیاسی راست‌گرای جدید با جذابیت جهانی انجامیده است.

نشانه‌های یک چرخش منطقه‌ای

گزارش استدلال می‌کند که این تغییر صرفاً یک نوسان کوتاه‌مدت سیاسی نیست، بلکه می‌تواند یک بازآرایی منطقه‌ای هم‌زمان باشد؛ مشابه موج دیکتاتوری‌های دهه ۱۹۶۰، دموکراتیزاسیون دهه ۱۹۸۰ یا «موج صورتی» چپ‌گرایان در دهه ۲۰۰۰.

پیروزی‌ها و پیشروی‌های انتخاباتی محافظه‌کاران در کشور‌هایی مانند آرژانتین، اکوادور، بولیوی و احتمال موفقیت در برزیل، کلمبیا، پرو و کاستاریکا، نشان‌دهنده قدرت‌گیری این جریان است.

افول تابوی اقتدارگرایی راست‌گرا

یکی از محور‌های کلیدی گزارش این است که راست سیاسی دیگر به‌طور خودکار مترادف دیکتاتوری تلقی نمی‌شود. در حالی که دیکتاتوری‌های آشکار امروز آمریکای لاتین (کوبا، ونزوئلا، نیکاراگوئه) همگی چپ‌گرا هستند، بخشی از راست توانسته خود را به‌عنوان نیرویی سازگار با دموکراسی بازتعریف کند.

هم‌زمان، فرسایش اعتماد عمومی به دموکراسی و افزایش پذیرش «اقتدارگرایی کارآمد» در نظرسنجی‌ها، زمینه اجتماعی لازم برای سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تر را فراهم کرده است.

عامل امنیت؛ موتور اصلی تغییر

مهم‌ترین محرک این چرخش راست‌گرایانه، بحران فزاینده امنیت و جرم سازمان‌یافته است. افزایش تولید و مصرف کوکائین، قدرت‌گیری بی‌سابقه کارتل‌ها، و تبدیل کشور‌هایی نسبتاً امن مانند شیلی، اکوادور و کاستاریکا به میدان نبرد قاچاقچیان، باعث شده امنیت به اولویت اول رأی‌دهندگان تبدیل شود.

موفقیت بوکله در کاهش شدید قتل‌ها، حتی با بهای تعلیق حقوق اساسی، به یک الگوی جذاب برای افکار عمومی منطقه بدل شده است.

بازتعریف سیاست اقتصادی راست

برخلاف کلیشه‌های گذشته، راست جدید آمریکای لاتین تلاش کرده نشان دهد که نسبت به فقرا بی‌تفاوت نیست. اگرچه اصول بازار آزاد حفظ شده، اما برنامه‌های حمایتی و انتقال نقدی در دوران همه‌گیری و پس از آن ادامه یافته‌اند. حتی میلی، در کنار حذف بسیاری از برنامه‌های دولتی، کمک‌های نقدی به فقرا را افزایش داده تا از ناآرامی اجتماعی جلوگیری کند.

پیامد‌های ژئوپلیتیکی احتمالی

گزارش تأکید می‌کند که یک آمریکای لاتین راست‌گرا:

احتمالاً سخت‌گیرتر در قبال چین و نزدیک‌تر به ایالات متحده خواهد بود.

سیاست‌های دوستدار سرمایه‌گذاری و کسب‌وکار را گسترش می‌دهد.

توجه کمتری به تغییرات اقلیمی و جنگل‌زدایی نشان می‌دهد.

و در موضوع مهاجرت و امنیت مرزی رویکرد‌های محدودکننده‌تری اتخاذ می‌کند.

با این حال، محبوبیت محدود ترامپ در منطقه و واکنش‌های ملی‌گرایانه به برخی سیاست‌های او، نشان می‌دهد این هم‌سویی بدون تنش نخواهد بود.

عدم قطعیت و موانع پیش‌رو

نویسنده هشدار می‌دهد که این موج راست‌گرایانه تضمین‌شده نیست. اختلافات داخلی، چنددستگی جناح راست، مقاومت اجتماعی در برابر ریاضت اقتصادی، و محدودیت‌های ساختاری اقتصاد‌های آمریکای لاتین می‌توانند این روند را کند یا متوقف کنند.

در مجموع، گزارش استدلال می‌کند که آمریکای لاتین در آستانه تغییری بنیادین، اما پرریسک قرار دارد. اگر رهبران راست‌گرا بتوانند قدرت را حفظ کنند، منطقه ممکن است از نظر امنیت، سرمایه‌گذاری و جایگاه جهانی دگرگون شود. این تحول شاید «انقلاب» به معنای کاسترویی آن نباشد، اما بی‌تردید یکی از عمیق‌ترین تغییرات سیاسی نسل اخیر در آمریکای لاتین خواهد بود.

منبع

  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما