نبرد صفر و یکها؛ چرا جنگ سایبری میان ایران و رژیم اسرائیل نزدیک است؟
اقتصاد آنلاین، محمد بیات: واکاوی تاریخچه نبردهای سایبری در منطقه «منا» بهویژه در بستر تشدید منازعات ژئوپلیتیکی پساطوفان الاقصی، حاکی از یک دگردیسی عمیق از حملات پراکنده به سمت «جنگ ترکیبی تمامعیار» است.
فضای سایبری منطقه اکنون به میدان همافزایی «ایدئولوژی مقاومت» و عملیاتهای سخت تبدیل شده است. عرصهای که در آن بیش از ۸۰ بازیگر متکثر، با عبور از عملیاتهای روانی و تأثیرگذاری صرف، نوک پیکان حملات خود را به سمت زیرساختهای حیاتی نظیر شبکه توزیع انرژی، سامانههای کنترل و پایش صنعتی و لینکهای ارتباطی ماهوارهای نشانه رفتهاند. با اینحال پیچیدهترین لایه این منازعه، نهادینه شدن دکترین «جنگ نیابتی سایبری» با بهرهگیری از اصل «انکار باورپذیر» است.
الگوی جنگ سایبری
در این الگوی نبرد، سرویسهای اطلاعاتی متخاصم و بازیگران دولتی با پنهان شدن در پشت نقاب «گروههای هکری مستقل و مردمی»، بدون پذیرش مسئولیت حقوقی بینالمللی، ضربات فلجکنندهای را وارد میکنند. این درهمتنیدگی کنشگران دولتی و غیردولتی، در کنار شکلگیری «جبهه مشترک سایبری» که دامنه تهدیدات را بر اساس همبستگیهای ژئوپلیتیک و اعتقادی فراتر از مرزهای ملی گسترش داده است، نشاندهنده آن است که توان سایبری در غرب آسیا از یک ابزار مکمل در جنگ نرم، به یک مؤلفه اصلی در «معادله بازدارندگی» ارتقا یافته و همتراز با توان موشکی و پهپادی معماری امنیت منطقه را دستخوش تغییری بنیادین کرده است.
بر مبنای گزارشهای منتشر شده از همایش هفته سایبری ۲۰۲۵ در دانشگاه تلآویو، سطح تنشهای سایبری میان ایران و رژیم اسرائیل وارد فاز عملیاتی بیسابقهای شده است که مقامات اسرائیلی از آن به عنوان مقدمهای برای «نخستین جنگ سایبری» جهان یاد میکنند. یوصی کارادی، مدیرکل اداره ملی سایبری اسرائیل، در هشداری صریح که نشاندهنده عمق نفوذپذیری زیرساختهای این رژیم است، اعلام کرد که ایران توانایی پیادهسازی یک «محاصره دیجیتال» را دارد. در چنین وضعیتی سامانههای حیاتی نظیر نیروگاههای برق، شبکه حملونقل و منابع آبی بدون نیاز به ادوات نظامی کلاسیک از کار میافتند.
نکته بسیار حائز اهمیت در این گزارشها، افشای جزئیات عملیاتی از حملات گذشته است که نشاندهنده اشراف اطلاعاتی مهاجمان بر محیط پیرامونی اهداف حساس است. به عنوان نمونه برای نخستین بار فاش شد که در جریان حمله موشکی ایران به مرکز علمی و حیاتی وایزمن، دوربینهای مداربسته امنیتی در محیط پیرامونی این مرکز تحت کنترل سایبری تهران قرار داشتهاند. این نفوذ به مهاجمان اجازه داده است تا به صورت عینی بر فرایند حمله نظارت داشته و برآوردی دقیق از میزان خسارات وارده به دست آورند. این سطح از هماهنگی میان حملات موشکی و عملیات سایبری (نفوذ به دوربینها)، نشانگر یک دکترین ترکیبی پیچیده است که فراتر از هکهای معمولی بوده و به عنوان ابزاری برای هدایت و ارزیابی میدان نبرد فیزیکی مورد استفاده قرار میگیرد.
کارزار جنگ روانی
علاوه بر تهدیدات زیرساختی گزارش فوربز و دادههای همایش مذکور پرده از یک کارزار عظیم جنگ روانی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی برمیدارد که مکمل حملات فنی بوده است. طبق آمار رسمی اعلام شده، ایران در دوران جنگ دوازده روزه اخیر، بیش از هزار و دویست کمپین سایبری را با هدف اثرگذاری بر فضای رسانهای و افکار عمومی ساکنان اراضی اشغالی هدایت کرده است. این حجم از عملیات شناختی نشان میدهد که نبرد سایبری تنها به تخریب سختافزاری محدود نشده، بلکه با هدف ایجاد بیثباتی روانی و اجتماعی طراحی شده است. در همین راستا اقدامات گروههای سایبری نظیر گروه «حنظله» نیز مورد توجه قرار گرفته است.
دسترسی این گروهها به اطلاعات حساس، مانند دادههای بیمه سراسری یک بیمارستان و تهدید به افشای آنها، نمونهای از تاکتیکهای فشار حداکثری است که امنیت روانی جامعه هدف را نشانه میرود. با وجود اینکه شرکتهای سایبری اسرائیلی در سال جاری موفق به جذب سرمایهای معادل چهار میلیارد و چهارصد میلیون دلار شدهاند (که افزایشی چهل و شش درصدی را نشان میدهد)، اما آسیبپذیریها همچنان باقی است. اوج این نگرانیها در اظهارات ماتانیاهو انگلمن، حسابرس دولتی رژیم نمود پیدا کرده است که نسبت به دخالت شبکههای نفوذ خارجی در انتخابات کنست ۲۰۲۶ هشدار داده است. این مقام مسئول تصریح کرده که سلامت انتخابات آتی به دلیل فعالیتهای سایبری در فضای دیجیتال در خطر جدی قرار دارد و احتمال بروز هرجومرج سیاسی ناشی از این نفوذها بسیار بالاست، امری که نشاندهنده گسترش دامنه جنگ سایبری از زیرساختهای فنی به ارکان سیاسی و حاکمیتی است.
گذار از تهدیدات سایبری کلاسیک به عصر جدید
واکاوی دادههای راهبردی فوق و اعترافات صریح مقامات ارشد امنیتی در همایش تلآویو، اثباتکننده گذار قطعی معادلات امنیتی منطقه از مرحله «تهدیدات سایبری کلاسیک» به عصر جدیدی از «نبرد ترکیبی هوشمند» است.
مفهوم «محاصره دیجیتال» که اکنون به دغدغه اصلی تصمیمگیران تلآویو بدل شده، فراتر از یک گزاره فنی، بیانگر استقرار معادله جدیدی از «موازنه وحشت» است که در آن، شریانهای حیاتی و زیرساختهای ملی دشمن بدون نیاز به درگیری فیزیکی مستقیم، در وضعیت آسیبپذیری مطلق قرار میگیرند.
به عنوان مثال تنها یک هفته قبل از تجاوز نظامی اسرائیل به ایران، واحدهای سایبری رژیم حملات گستردهای را علیه بانک سپه و سایر سکوهای پشتیبان ارزهای دیجیتال ترتیب دادند. همافزایی عملیاتی بیسابقه میان حملات موشکی و نفوذ سایبری به سامانههای نظارتی مرکز وایزمن، پرده از دکترین نوینی برمیدارد که در آن فضای مجازی دیگر تنها یک محیط پشتیبان نیست، بلکه به عنوان «دیدهبان عملیاتی» و بازوی هدایتگر و ارزیاب در قلب جنگ سخت عمل میکند.
از سوی دیگر پارادوکسِ ناکارآمدی سرمایهگذاریهای کلان میلیارد دلاری در برابر نفوذپذیری مستمر، در کنار هراس عمیق از مهندسی آراء و هرجومرج در انتخابات پیشرو نشان میدهد که راهبرد «عملیات شناختی» و فشار روانی بر جامعه هدف، شکاف ترمیمناپذیری را در ساختار حاکمیتی رژیم فعال کرده است.
این تحولات راهبردی موید آن است که جمهوری اسلامی ایران با تثبیت جایگاه خود به عنوان یک قدرت سایبری تعیینکننده، نه تنها موفق به ایجاد سطحی از «بازدارندگی فعال و تهاجمی» شده، بلکه با عبور از لایههای حفاظتی چندلایه، میدان نبرد را از مرزهای جغرافیایی به درون اتاقهای کنترل و افکار عمومی دشمن کشانده و بقای سیاسی آنان را با چالشهای وجودی مواجه ساخته است.








