حباب قیمت چیست؟ نحوه محاسبه حباب سکه، طلا و سایر داراییها
در دنیای اقتصاد و سرمایهگذاری، گاهی قیمت یک دارایی چنان سریع و بیمنطق افزایش مییابد که همه را شگفتزده میکند. از جنون گل لاله در قرن هفدهم میلادی که طی آن بهای پیاز یک گل لاله همارز قیمت یک خانه شد تا جهشهای سرسامآور قیمت بیت کوین در سالهای اخیر، همگی نمونههایی از پدیدهای هستند که به آن «حباب قیمتی» گفته میشود. حباب قیمتی زمانی رخ میدهد که ارزش بازار یک دارایی به مراتب بالاتر از ارزش واقعی و ذاتی آن باشد و این افزایش شدید عمدتاً به دلیل هیجان و تقاضای بیپشتوانه رخ میدهد. چنین وضعیتی پایدار نیست؛ به محض اینکه عدم تطابق بین قیمت فعلی و ارزش بنیادی آشکار شود، حباب دیر یا زود خواهد ترکید و قیمتها با سقوطی ناگهانی به سطح معقولتری بازمیگردند.
در این مقاله به زبانی ساده توضیح میدهیم که حباب قیمت چیست، چگونه شکل میگیرد، روش محاسبه حباب سکه طلا چگونه است، آیا داراییهایی مثل بیت کوین یا دلار دچار حباب شدهاند یا خیر، و راهکارهای عملی برای مواجهه با حباب در سرمایهگذاری کداماند. همچنین با مرور چند نمونه تاریخی مشهور – از حباب داتکام تا بحران مالی ۲۰۰۸ – درک بهتری از این مفهوم پیدا خواهیم کرد. هدف ما این است که حتی افراد ناآشنا با اقتصاد نیز پس از مطالعه این مقاله بتوانند مفهوم حباب را به خوبی درک کنند و با دیدی آگاهانهتر در بازارهای مالی قدم بردارند.
فهرست عناوین
Toggle
حباب در اقتصاد چیست؟
حباب قیمتی یک پدیده اقتصادی است که طی آن قیمت یک دارایی یا مجموعهای از داراییها به صورت غیرواقعی و فراتر از ارزش ذاتی آنها افزایش پیدا میکند. به بیان ساده، حباب قیمت یعنی اختلاف قابل توجه بین قیمت فعلی یک دارایی و ارزش واقعی (ذاتی) آن دارایی. هنگامی که تقاضای بیش از حد و هیجانی برای خرید یک کالا یا سرمایهگذاری شکل میگیرد، فروشندگان میتوانند آن را به قیمتی بسیار بالاتر از ارزش واقعی بفروشند. در این حالت میگوییم دارایی دچار «حباب قیمتی مثبت» شده است، چون قیمت عرضه (قیمتی که فروشنده میخواهد) از قیمت تقاضای واقعی (ارزش واقعی مورد نظر خریداران منطقی) بیشتر شده است. برای مثال، اگر ارزش ذاتی یک سهم شرکتی ۱۰۰ تومان باشد اما به دلیل جو بازار به قیمت ۲۰۰ تومان معامله شود، ۱۰۰ تومان مازاد را میتوان حباب دانست.
این افزایش نامتعارف قیمت معمولاً پایه و اساس محکمی ندارد و بیشتر بر شایعات، خوشبینی افراطی به آینده دارایی و رفتارهای هیجانی بنا شده است. به همین دلیل است که حبابهای قیمتی موقتی هستند؛ در ابتدا شاید عدهای با امید کسب سود بیشتر با هر قیمتی خرید کنند، اما به محض اینکه تعدادی از سرمایهگذاران متوجه غیرمنطقی بودن قیمتها شوند و شروع به فروش کنند، روند معکوس آغاز میشود. به تدریج ترس جای طمع را میگیرد و بسیاری تلاش میکنند دارایی خود را بفروشند. در نهایت، حباب میترکد و قیمتها به شدت سقوط میکنند که میتواند زیانهای سنگینی به خریدارانی که در اوج قیمت وارد شده بودند وارد کند.
اصطلاح «حباب» بیدلیل انتخاب نشده است. همانطور که یک حباب صابون وقتی بیش از حد باد کند در نهایت میترکد، در اقتصاد نیز وقتی قیمتها بیدلیل و بیش از اندازه رشد کنند، سرانجام به سطح عادی بازخواهند گشت. مهم است توجه کنیم که حباب فقط در صورت بالا بودن قیمت از ارزش واقعی نیست؛ گاهی حباب منفی هم رخ میدهد که در بخشهای بعد توضیح داده خواهد شد. در ادامه، ابتدا به مراحل شکلگیری حباب خواهیم پرداخت تا ببینیم این فرآیند چگونه در بازارها اتفاق میافتد.
مراحل شکلگیری حباب قیمت
حبابهای قیمتی معمولاً طی یک چرخه پنجمرحلهای شکل میگیرند. این مراحل از یک جرقه اولیه شروع شده و با ترکیدن حباب پایان مییابند. در ادامه، مراحل شکلگیری یک حباب قیمت را به ترتیب توضیح دادهایم:
مرحله ۱: جلب توجه (Displacement)
هر حبابی یک جرقه شروع دارد. در این مرحله یک تغییر بزرگ یا نوآوری در محیط اقتصادی رخ میدهد که توجه سرمایهگذاران را به خود جلب میکند. این تغییر میتواند معرفی یک فناوری جدید، وضع قانون تازه، کشف یک منبع ارزشمند یا حتی کاهش شدید نرخ بهره باشد. به دنبال این تحول، عدهای متوجه فرصتهای سودآور آینده میشوند و ورود سرمایهگذاران آغاز میشود. برای مثال، معرفی اینترنت در دهه ۹۰ میلادی جرقهای بود که توجه سرمایهگذاران را به شرکتهای فناوری معطوف کرد.
مرحله ۲: رونق یا رشد سریع (Boom)
در این مرحله، با ورود سرمایهگذاران بیشتر، تقاضا برای دارایی افزایش مییابد و قیمتها به سرعت رشد میکنند. روند صعودی قیمت توجه افراد بیشتری را جلب میکند و حتی کسانی که در ابتدا مردد بودند نیز برای اینکه از قافله عقب نمانند وارد بازار میشوند. رسانهها هر روز اخبار رشد قیمت را پوشش میدهند و خوشبینی عمومی نسبت به آینده آن دارایی افزایش مییابد. نتیجه آن که قیمت دارایی به تدریج از محدوده ارزش واقعی فاصله میگیرد. این مرحله را میتوانیم دوره هیجان عمومی بنامیم.
مرحله ۳: سرخوشی (Euphoria)
در اوج حباب، فضایی از سرخوشی و طمع بر بازار حاکم میشود. اکثر فعالان بازار گمان میکنند قیمتها همچنان صعودی خواهد بود و سودهای کلانی در انتظار است. رفتار سفتهبازانه به اوج میرسد؛ یعنی همه صرفاً به امید فروش در قیمت بالاتر میخرند بدون اینکه به ارزندگی دارایی فکر کنند. در این مرحله، هشدار عقلای بازار شنیده نمیشود. هر خبری به عنوان تاییدی بر ادامه رشد تلقی میشود و ترس از دست دادن فرصت (FOMO) باعث میشود افراد بدون تحلیل دست به خرید بزنند. به عنوان نمونه، در حباب داتکام اواخر دهه ۹۰، بسیاری سهام شرکتهای اینترنتی گمنام را فقط به امید رشد بیشتر میخریدند در حالی که آن شرکتها اساساً درآمد و سودآوری نداشتند.
مرحله ۴: آگاهی و خروج سرمایهگذاران آگاه (Profit-taking)
در این مرحله، برخی سرمایهگذاران حرفهای و هوشمند که متوجه بیشارزشگذاری دارایی شدهاند آرامآرام شروع به فروش و برداشت سود میکنند. اولین نشانههای نگرانی در بازار پدیدار میشود. رشد قیمت کندتر شده و حتی نوسانات نامعمول دیده میشود. برخی اخبار منفی یا تحلیلهای بدبینانه جدیتر گرفته میشوند. اصطلاحاً بازار به یک دوراهی میرسد: عدهای هنوز در حال خرید و امیدواریاند، اما عدهای دیگر کمکم احساس خطر میکنند. حجم معاملات بالا میرود، چون هم خریداران حضور دارند هم فروشندگان. در اینجا اگر فرد خوششانسی باشید که زودتر متوجه حباب شدید، دارایی خود را نقد میکنید و از بازار خارج میشوید.
مرحله 5: وحشت و ترکیدن حباب (Panic)
سرانجام نقطهای فرا میرسد که حباب میترکد. معمولاً یک رویداد منفی یا حتی شایعه منفی کافی است تا اعتماد متزلزل سرمایهگذاران فرو بریزد. با آغاز افت قیمت، ترس و «وحشت فروش» بازار را فرامیگیرد؛ همه سعی میکنند هرچه سریعتر از دارایی خارج شوند. فشار فروش شدید باعث سقوط ناگهانی قیمتها میشود. چون خریداران کمی حاضر به معاملهاند، قیمت ممکن است حتی پایینتر از ارزش ذاتی سقوط کند. این همان لحظهای است که بسیاری متوجه میشوند قیمت بالا حباب بوده است. پس از ترکیدن حباب، بازار وارد یک دوره رکود میشود؛ قیمتها در سطحی بسیار پایینتر تثبیت میشوند و مدتی طول میکشد تا اعتماد سرمایهگذاران بازگردد.
این پنج مرحله به طور کلاسیک در بسیاری از حبابهای تاریخی دیده شدهاند. البته ممکن است در مواردی تعداد مراحل کمتر یا بیشتر به نظر برسد، اما اصول کلی مشابه است. آشنایی با این چرخه به سرمایهگذاران کمک میکند نشانههای یک حباب را زودتر تشخیص دهند.
چه بازارها و داراییهایی حباب دارند؟
حباب قیمتی یک پدیده مختص بازار یا دارایی خاصی نیست؛ تقریباً هر دارایی مالی یا کالایی میتواند دچار حباب شود؛ اگر شرایط مناسب فراهم باشد. در زیر به چند نمونه از بازارهایی که مستعد شکلگیری حباب بودهاند اشاره میکنیم:
بازار سهام
بازار بورس یکی از بسترهای کلاسیک تشکیل حباب است. هرگاه قیمت سهام شرکتها بدون پشتوانه منطقی و صرفاً با هیجان افزایش یابد، میتوان گفت حباب سهام در حال شکلگیری است. نمونه مشهور، حباب داتکام در اواخر دهه ۱۹۹۰ بود که طی آن سهام شرکتهای اینترنتی چندین برابر رشد کردند و سپس به شدت سقوط نمودند. همچنین در دهه ۱۹۲۰ رشد سریع و سپس سقوط بازار سهام آمریکا (که به بحران 1929 و شروع رکود بزرگ انجامید) یک نمونه کلاسیک دیگر از حباب سهام بود.
بازار املاک و مستغلات
مسکن و زمین نیز میتوانند دچار حباب شوند. حباب مسکن زمانی رخ میدهد که قیمت ملک به دلایل غیرواقعی و فراتر از توان خرید عموم افزایش یابد. پایین بودن بهره وامها، اعطای وامهای مسکن بدون پشتوانه کافی و هجوم سرمایهها به بخش مسکن از عوامل ایجاد حباب در این بازار است. بحران مالی ۲۰۰۸ تا حد زیادی ناشی از ترکیدن حباب مسکن در آمریکا بود که دامنه آن به اروپا و سایر نقاط نیز کشیده شد (جزئیات این مثال تاریخی در بخشهای بعد آمده است).
بازار طلا و فلزات گرانبها
هرچند طلا به عنوان دارایی امن شناخته میشود، اما حتی بازار طلا هم از هیجانات در امان نیست. زمانی که قیمت طلا در مدت کوتاهی به شکل چشمگیر و بیاساس افزایش یابد (فراتر از ارزش بنیادی آن در اقتصاد)، اصطلاحاً میگویند حباب طلا شکل گرفته است. برای مثال، اگر تقاضای طلا به خاطر شرایط روانی یا ترس از تورم ناگهان اوج بگیرد، ممکن است قیمت طلا بیش از حد بالا رود و پس از آرام شدن اوضاع دوباره افت کند. حباب قیمت طلا معمولاً با فروکش کردن تقاضای هیجانی تخلیه میشود.
سکههای طلا
در بازار ایران، سکههای طلا (سکه بهار آزادی و امامی) به عنوان دارایی رایج هستند و اغلب صحبت از «حباب سکه» میشود. حباب سکه به این معناست که قیمت سکه در بازار بالاتر از ارزش طلای خالص داخل آن به اضافه هزینه ضرب آن باشد. عوامل روانی مانند کاهش ارزش پول ملی یا افزایش نرخ ارز میتوانند تقاضا برای سکه را چنان افزایش دهند که قیمت آن دچار حباب شود(در ادامه نحوه محاسبه حباب سکه را دقیقتر توضیح میدهیم).
ارزهای دیجیتال
بازار رمزارزها به دلیل ماهیت نوپا و سفتهبازانه، مستعد نوسانات شدید و تشکیل حبابهای مکرر است. بسیاری از ارزهای دیجیتال (خصوصاً آلتکوینهای گمنام) دورههایی از رشد انفجاری و سقوط سهمگین را تجربه کردهاند. حتی بیت کوین به عنوان معروفترین رمزارز جهان، از آغاز پیدایش تاکنون چندین حباب قیمتی را پشت سر گذاشته است. بخش جداگانهای را به بررسی حباب در ارزهای دیجیتال اختصاص دادهایم.
بازار ارز (ارزهای رایج مانند دلار)
نرخ برابری ارزها نیز میتواند دچار حباب شود. به طور خاص در اقتصاد ایران، گاهی نرخ دلار در بازار آزاد بسیار بیشتر از ارزش تعادلی آن (مثلاً بر اساس قدرت خرید یا عوامل بنیادین) افزایش مییابد. در چنین حالتی اصطلاح حباب دلار به کار میرود، یعنی قیمتی فراتر از حد منطقی که احتمال کاهش آن در صورت تغییر شرایط وجود دارد. در بخش مستقلی به وضعیت دلار خواهیم پرداخت.
علاوه بر موارد بالا، کالاهای کلکسیونی (مانند آثار هنری، سکههای قدیمی، عتیقهجات و حتی کارتهای بازی کمیاب) نیز میتوانند دچار حباب شوند؛ مثلاً زمانی که یک اثر هنری به خاطر مد موقت یا تبلیغات با قیمتهای نجومی خرید و فروش شود. حتی خودرو در اقتصاد ایران طی دورههایی با افزایش بیرویه قیمت مواجه شده که برخی آن را ناشی از حباب در بازار خودرو میدانند. به طور خلاصه، هر دارایی که موضوع سرمایهگذاری و سوداگری قرار گیرد، پتانسیل حباب گرفتن دارد. از این رو، سرمایهگذاران باید همیشه حواسشان به نسبت قیمت بازار و ارزش واقعی دارایی باشد.
فرمول محاسبه حباب سکه
یکی از سوالات متداول سرمایهگذاران ایرانی این است که «چگونه حباب سکه را حساب کنیم؟». منظور از حباب سکه تفاوت بین قیمت بازاری یک سکه طلا (مثلاً سکه بهار آزادی) و ارزش ذاتی طلای محتوی آن سکه است. برای محاسبه دقیق حباب سکه، باید مراحل زیر را طی کنیم:
محاسبه ارزش ذاتی سکه بر اساس طلای جهانی: ابتدا باید بدانیم هر سکه طلا چه مقدار طلا دارد. عیار سکه بهار آزادی ۲۱٫۶ (از ۲۴) است، یعنی ۹۰٪ وزن سکه طلا خالص است. وزن سکه تمام بهار آزادی حدود ۸٫۱۳۳ گرم است. همچنین هر اونس طلا در بازار جهانی معادل ۳۱٫۱۰۳۴۸ گرم است. پس قیمت یک گرم طلای خالص ۲۴ عیار را با فرمول زیر حساب میکنیم:
قیمت هر گرم طلای 24 عیار = 31.1034 ÷ (قیمت اونس جهانی طلا × نرخ دلار)
با ضرب این قیمت در عدد 0.9 (به خاطر عیار 21.6 که 90٪ خلوص دارد) و سپس ضرب در وزن سکه، ارزش طلای خالص موجود در یک سکه به دست میآید.
ارزش طلای سکه = 0.9× وزن سکه (بر حسب گرم) × قیمت هر گرم طلای ۲۴ عیار
افزودن حق ضرب: ضرابخانه (بانک مرکزی) برای تولید هر سکه هزینهای دارد که به آن حق ضرب گفته میشود. این مبلغ ثابت را باید به ارزش طلای سکه اضافه کنیم تا ارزش ذاتی سکه کامل گردد. به طور سنتی حق ضرب سکه تمام حدود ۵٬۰۰۰ تومان در نظر گرفته میشود (البته این رقم با گذشت زمان ممکن است تغییر کند). پس:
ارزش ذاتی سکه = ارزش طلای سکه + حق ضرب
مقایسه با قیمت بازار: اکنون حباب سکه برابر است با قیمت فعلی سکه در بازار منهای ارزش ذاتی آن. اگر نتیجه مثبت باشد، نشاندهنده حباب مثبت (قیمت بالاتر از ارزش واقعی) است و اگر منفی باشد، نشاندهنده حباب منفی (قیمت پایینتر از ارزش واقعی) خواهد بود.
مثال محاسبه حباب سکه طلا
برای روشنتر شدن موضوع، فرض کنیم قیمت جهانی هر اونس طلا ۲٬۰۰۰ دلار باشد و نرخ دلار در بازار آزاد ۵۰٬۰۰۰ تومان. در این صورت قیمت یک گرم طلای ۲۴ عیار حدود (2٬000 × 50٬000) ÷ 31.1034 یعنی حدود ۳٫۲ میلیون تومان میشود. عیار سکه ۲۱٫۶ است، پس هر گرم طلای سکه حدود ۲٫۸۸ میلیون تومان ارزش دارد (۹۰٪ از ۳٫۲ میلیون). وزن طلای خالص سکه تمام بهار حدود ۷.۳ گرم (0.9×۸٫۱۳۳) است، در نتیجه ارزش طلای یک سکه حدود ۲۱ میلیون تومان خواهد بود. اگر ۵ هزار تومان حق ضرب را نیز اضافه کنیم، ارزش ذاتی سکه تقریباً ۲۱٬۰۰۵٬۰۰۰ تومان میشود. حال اگر سکه در بازار مثلاً ۲۵ میلیون تومان معامله شود، مابهالتفاوت (حدود ۴ میلیون تومان) همان حباب سکه است.
اگر هم نمیخواهید خودتان به صورت دستی حباب سکه را حساب کنید، با سرچ عبارت «حباب سکه» در گوگل به وبسایتهایی میرسیدی که عدد دقیق حباب سکه را بر حسب ریال به شما نمایش میدهند.
فرمول محاسبه حباب طلا
محاسبه حباب طلا نیز مشابه سکه است، با این تفاوت که در بازار طلا معمولاً منظور از حباب، اختلاف بین قیمت طلای رایج در بازار داخلی و قیمت ذاتی طلا بر اساس نرخ جهانی است. به عبارت دیگر، میخواهیم بدانیم آیا طلایی که در بازار مثلا گرمی X تومان معامله میشود با توجه به قیمتهای جهانی باید کمتر یا بیشتر باشد. خوشبختانه روش کار پیچیده نیست و با یک فرمول سرراست میتوان حباب طلا را بدست آورد:
محاسبه قیمت هر گرم طلای ۲۴ عیار بر اساس نرخ جهانی: فرض کنید قیمت لحظهای اونس طلا در بازار جهانی و نرخ دلار را داریم. ابتدا قیمت یک اونس طلا را بر حسب ریال محاسبه میکنیم (اونس طلا × نرخ دلار). سپس آن را بر 31.1034 تقسیم میکنیم تا قیمت یک گرم طلای خالص ۲۴ عیار به دست آید. به عنوان مثال، اگر اونس طلا ۲٬۰۰۰ دلار و دلار ۵۰٬۰۰۰ تومان باشد، قیمت یک گرم طلای ۲۴ عیار برابر با (2٬000 × 50٬000) تقسیم بر 31.1034 یعنی حدود ۳٫۲ میلیون تومان خواهد بود.
تبدیل قیمت طلای ۲۴ عیار به ۱۸ عیار: در بازار ایران طلای زینتی عمدتاً عیار ۱۸ (۷۵۰ در هزار) دارد. برای بهدست آوردن قیمت یک گرم طلای ۱۸ عیار بر اساس نرخ جهانی، عدد حاصل از مرحله قبل را در 0.75 (یا معادل آن تقسیم بر 1000 و ضرب در 750) ضرب میکنیم. در مثال ما، ۳٫۲ میلیون تومان × ۰٫۷۵ = ۲٫۴ میلیون تومان؛ این یعنی بر مبنای قیمتهای جهانی، هر گرم طلای ۱۸ عیار باید حدود ۲٫۴ میلیون تومان ارزش داشته باشد.
مقایسه با قیمت بازار داخلی: حال کافی است این قیمت محاسباتی را با قیمت واقعی طلا در بازار داخلی مقایسه کنیم. به طور ساده، فرض میکنیم قیمت یک گرم طلای ۱۸ عیار در بازار داخلی را داریم – مثلاً ۲٫۵ میلیون تومان. حال حباب طلا = قیمت بازار داخلی منهای قیمت بر مبنای جهانی. در مثال فرضی ما: ۲٫۵۰۰٫۰۰۰ منهای ۲٫۴۱۰٫۰۰۰ = ۹۰٫۰۰۰ تومان به ازای هر گرم. چون این عدد مثبت است، نشان میدهد طلا در بازار داخلی کمی گرانتر از قیمت جهانی معامله میشود (حباب مثبت حدود ۳٫۷٪). اگر برعکس قیمت بازار کمتر بود، حباب منفی میداشتیم.
آیا ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین حباب دارند؟
بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال در سالهای اخیر نوسانات شدیدی را تجربه کردهاند که باعث شده بحث حباب بودن یا نبودن آنها بسیار داغ شود. عدهای از اقتصاددانان معتقدند بیت کوین یک حباب تمامعیار است که در نهایت خواهد ترکید، زیرا هیچ ارزش ذاتی ملموسی پشت آن نمیبینند. در مقابل، طرفداران رمزارزها میگویند فناوری بلاکچین و پذیرش روزافزون و علاقه به خرید بیت کوین به آن ارزش میدهد و نوسانات آن را به چشم چرخههای طبیعی یک دارایی نوظهور مینگرند، نه حباب.
برای پاسخ به این سؤال، نگاهی به تاریخچه قیمت بیتکوین مفید است. از زمان پیدایش بیت کوین در سال ۲۰۰۹ تا امروز، این ارز دیجیتال چندین حباب قیمتی را از سر گذرانده است. به این معنی که در مقاطع مختلف قیمت آن رشدهای انفجاری و فراتر از انتظار داشته و سپس دچار ریزشهای شدیدی شده است. برای مثال:
در سال ۲۰۱۳ قیمت بیتکوین در عرض چند ماه از حدود ۱۰۰ دلار به بالای ۱٬۰۰۰ دلار رسید (۱۰ برابر شد) و سپس طی سال ۲۰۱۴ تا حدود ۲۰۰ دلار سقوط کرد.
در اواخر ۲۰۱۷ بیتکوین از حدود ۱٬۰۰۰ دلار ابتدای همان سال به نزدیک ۲۰٬۰۰۰ دلار رسید که بسیاری آن را حباب عظیم نامیدند. در سال ۲۰۱۸ این حباب ترکید و قیمت تا حدود ۳٬۰۰۰ دلار افت کرد و میلیاردها دلار از ارزش بازار بیتکوین کاسته شد.
دوباره در سال ۲۰۲۰-۲۰۲۱ ما شاهد اوجگیری شدید دیگری بودیم؛ قیمت بیتکوین تا مرز ۶۵٬۰۰۰ دلار (و بعداً حتی ۶۹٬۰۰۰ دلار) بالا رفت. رسانهها تب بیت کوین را پوشش میدادند و موجی از سرمایهگذاران خرد وارد بازار شدند. اما در سال ۲۰۲۲ قیمت به حدود ۲۰٬۰۰۰ دلار برگشت که نشان از ترکیدن یک حباب دیگر داشت.
این الگوی صعود تند و سقوط سنگین در نمودار بیت کوین تکرار شده و شباهت زیادی به حبابهای سنتی دارد. به همین خاطر، حتی کسانی که به فناوری ارزهای دیجیتال باور دارند نیز هشدار میدهند سرمایهگذاران باید احتیاط کنند. از منظر علم اقتصاد، اگر یک دارایی چند برابر ارزش اولیهاش رشد کند و سپس بخش عمدهای از آن رشد را از دست بدهد، میتوان آن را حباب توصیف کرد. بیتکوین چنین رفتاری را چندبار نشان داده است.
اما تفاوت مهمی که برخی اشاره میکنند این است که بیتکوین پس از هر سقوط، هرگز به نقطه شروع خود بازنگشته و در بلندمدت روندی صعودی داشته است. مثلاً سقوط ۲۰۱۸ تا ۳٬۰۰۰ دلار هرگز پایینتر نرفت و در دوره بعد بیت کوین سقف جدید ۶۹٬۰۰۰ دلار را ثبت کرد. این رفتار باعث شده عدهای بگویند بیت کوین در حال طی ابرچرخهها یا سیکلهای بلندمدت است که هر بار حبابهای کوچکتر درون خود دارد.
بنابراین میتوان گفت بیت کوین هم حباب دارد و هم ندارد! اگر حباب را به معنای رشد انفجاری کوتاهمدت بدانیم، بله بیتکوین بارها دچار حبابهای دورهای شده است. اما اگر بپذیریم که پس از هر ترکیدن، بازاری قویتر شکل گرفته و قیمتهای کف بالاتر آمدهاند، در آن صورت شاید بیت کوین را نتوان یک حباب کلاسیک (که یک بار برای همیشه میترکد و نابود میشود) دانست. بسیاری از آلتکوینها در سال ۲۰۱۷ رشدهای نجومی کردند و سپس تقریباً نابود شدند (مشابه شرکتهای بیاساس در حباب داتکام که بعد از ترکیدن حباب هرگز بازنگشتند). اما بیت کوین و چند پروژه قوی دیگر دوباره احیا شدند و به اوجهای جدید رسیدند.
آیا دلار حباب دارد؟
اصطلاح حباب دلار معمولاً در فضای اقتصادی ایران به کار میرود و منظور این است که نرخ ارز (بهویژه دلار آمریکا) در بازار آزاد آیا بیش از حد واقعی بالا رفته است یا خیر. پاسخ دقیق به این پرسش نیازمند تحلیلهای تخصصی مانند مقایسه نرخ ارز با شاخصهای اقتصاد کلان (تورم داخلی و خارجی، نقدینگی، تراز تجاری، قدرت خرید و…) است. اما به زبان ساده، وقتی میگوییم دلار حباب دارد یعنی باور داریم قیمت فعلی آن بالاتر از سطحی است که بتوان با توجه به شرایط اقتصادی توجیه کرد و احتمال کاهش آن وجود دارد.
در چند سال اخیر قیمت دلار در ایران رشد بسیار زیادی داشته است؛ به طوری که از حدود ۳٬۰۰۰ تومان در اوایل دهه ۱۳۹۰ به مرز ۱۰۰٬۰۰۰ تومان در سال ۱۴۰۴ رسید. این افزایش شدید بخشی ناشی از تورم مزمن و افت ارزش ریال بوده و بخشی نیز ناشی از انتظارات منفی و سفتهبازی. اگر بخش تورم و کاهش ارزش پول ملی را در نظر بگیریم، شاید بخش قابل توجهی از رشد دلار طبیعی باشد؛ چون وقتی قیمت همه کالاها و خدمات چند برابر میشود، نرخ ارز هم باید متناسب با اختلاف تورم داخلی و جهانی تعدیل شود. اما بسیاری معتقدند سرعت و میزان رشد دلار بیش از آن چیزی است که صرفاً با تورم قابل توضیح باشد و عوامل روانی و سیاسی باعث ایجاد حباب در نرخ دلار شده است.
برای آنکه حباب دلار را تخمین بزنیم، اقتصاددانها گاهی از مفهوم برابری قدرت خرید (PPP) استفاده میکنند. اگر نرخ دلار بر اساس اختلاف تورم ایران و آمریکا بسیار پایینتر از نرخ بازار باشد، میتوان گفت دلار حباب دارد. به عنوان مثال، فرض کنید در یک بازه ۵ ساله سطح قیمتها در ایران ۵۰۰٪ رشد کرده اما در آمریکا ۲۰٪. اگر نرخ ارز ابتدای دوره ۱۰٬۰۰۰ تومان بوده، بر اساس اختلاف تورم انتظار داریم حدود ۵۰٬۰۰۰ تومان شود. حال اگر نرخ بازار مثلاً ۸۰٬۰۰۰ تومان باشد، یعنی ۳۰٬۰۰۰ تومان احتمالاً حباب است که میتواند به واسطه انتظارات منفی بیش از حد، عدم اطمینان سیاسی، هجوم سرمایههای سرگردان و سفتهبازی ایجاد شده باشد.
به طور کلی میتوان گفت وضعیت دلار در ایران ترکیبی از واقعیت و حباب است. از یک سو افت ارزش ریال به دلیل تورم مداوم یک واقعیت انکارناپذیر است؛ از سوی دیگر جو روانی منفی و عدم اطمینان آینده باعث شده مردم برای حفظ ارزش داراییشان بیش از حد به خرید دلار روی بیاورند. نتیجه این شده که دلار بیش از ارزش تعادلی رشد کند. اگر در آینده یک اتفاق مثبت بزرگ (مثل توافقات سیاسی، رفع تحریمها، یا کنترل شدید نقدینگی) رخ دهد، احتمال کاهش چشمگیر نرخ دلار وجود دارد که به معنی ترکیدن حباب آن خواهد بود. اما اگر شرایط به همین منوال بماند، شاید قیمتهای کنونی دلار تبدیل به کف جدید شوند و حبابی در کار نباشد.
حباب منفی چیست؟
تا اینجا تمرکز ما بر حباب مثبت بود، یعنی حالتی که قیمت یک دارایی بالاتر از ارزش ذاتیاش قرار میگیرد. اما عکس این حالت نیز میتواند رخ دهد که به آن حباب منفی میگویند. حباب منفی به زبان ساده یعنی قیمت بازار یک دارایی کمتر از ارزش واقعی و ذاتی آن باشد. در نگاه اول شاید واژه حباب برای چنین حالتی عجیب به نظر برسد (چون حباب را معمولاً چیزی توخالی و متورم میدانیم)، اما منظور این است که عوامل موقتی باعث شدهاند قیمتها افت غیرمنطقی کنند.
زمانی حباب منفی رخ میدهد که عرضه زیاد یا کمبود تقاضا قیمت یک دارایی را به سطحی پایینتر از ارزش حقیقی برساند. برای مثال، فرض کنید ارزش ذاتی سهام یک شرکت بر اساس سودآوری آن ۱٬۰۰۰ تومان برآورد میشود، اما به دلیل یک جو بدبینی مفرط یا خروج هیجانی سرمایهگذاران، قیمت سهم به ۶۰۰ تومان سقوط میکند. در این حالت میتوان گفت ۴۰۰ تومان افت اضافه، حباب منفی است؛ زیرا بازار دچار ترس و واکنش بیش از حد شده و سهم را ارزندهتر از قیمتی که معامله میشود میدانیم. به محض اینکه آن ترس فروکش کند یا خریداران ارزندگی سهم را تشخیص دهند، احتمال دارد قیمت دوباره به سمت ۱٬۰۰۰ تومان برگردد.
در بازار طلا و سکه هم حباب منفی دیده میشود. گاهی اوقات پیش آمده که سکه طلا در بازار کمتر از ارزش طلای موجود در آن معامله شده است. این وضعیت معمولاً موقتی است و به سرعت اصلاح میشود (چون معاملهگران باتجربه متوجه چنین فرصتی میشوند و با خرید سکه زیر قیمت ذاتی، بازار را به تعادل برمیگردانند). حباب منفی سکه میتواند زمانی رخ دهد که مثلاً قیمت اونس جهانی ناگهان بالا میرود اما خریداران داخلی به هر دلیل حاضر به خرید سکه به نسبت آن افزایش نیستند و فروشندگان مجبور میشوند زیر قیمت ذاتی بفروشند. یا برعکس در زمان افت جهانی طلا، ممکن است فروشندگان داخلی عجله کنند و با قیمتی پایینتر از ارزش ذاتی بفروشند.
روشهای مقابله با حباب در سرمایهگذاری
مواجهه با حبابهای قیمتی برای سرمایهگذاران میتواند بسیار پرچالش و پرفشار باشد. در دوران اوج حباب، ترس از جا ماندن از سود (FOMO) ممکن است ما را وادار به خرید در قیمتهای نامعقول کند و هنگام ترکیدن حباب، ترس از زیان باعث فروش شتابزده در کف قیمت شود. بنابراین داشتن یک استراتژی و رعایت انضباط در چنین شرایطی حیاتی است. در ادامه چند راهکار عملی برای مقابله با حبابها را مرور میکنیم:
آگاهی و آموزش خود را بالا ببرید: بهترین سپر در برابر افتادن در دام حباب، داشتن دانش مالی است. اگر شما بدانید ارزش ذاتی یک دارایی چقدر است و چه عواملی بر آن اثر میگذارد، کمتر تحت تأثیر هیجانات عمومی قرار میگیرید.
اسیر جو هیجانی نشوید: زمانی که میبینید قیمتها بیوقفه در حال افزایشاند و همه در حال خرید هستند، کمی تردید کنید. لزوماً مخالف جریان حرکت نکنید، اما با احتیاط و شک حرکت کنید.
استراتژی ورود و خروج داشته باشید: قبل از خرید هر دارایی، برای خود مشخص کنید تا چه قیمتی حاضر هستید پیش بروید و چه زمانی خارج میشوید. داشتن حد سود و حد زیان (Stop Loss & Take Profit) از واجبات یک معاملهگر حرفهای است.
مشورت با افراد باتجربه: هیجان و احساسات زمانی تشدید میشوند که ما در حباب گرفتار شدهایم. مشورت گرفتن از یک فرد خبره و باتجربه میتواند کمک کند تصمیمات عقلانیتری بگیریم.
از وام و اهرم در دورههای حبابی بپرهیزید: یکی از دلایل آسیب شدید دیدن افراد در حبابها، استفاده از اهرم مالی (leverage) یا وام گرفتن برای سرمایهگذاری است. در دوران رونق، قرض گرفتن پول برای خرید دارایی ممکن است سود چندبرابر ایجاد کند، اما وقتی ورق برگردد زیان سنگینی به بار خواهد آورد. تجربه نشان داده کسانی که با پول قرضی وارد حبابها میشوند، در زمان ترکیدن حباب تقریباً همه دارایی خود را از دست میدهند. پس اگر احساس میکنید بازار وارد فاز حباب شده، تا حد امکان با سرمایه نقدی خود معامله کنید و نه با وام.
تنوعبخشی (Diversification) را فراموش نکنید: ضربالمثل قدیمی «همه تخممرغها را در یک سبد نگذار» در شرایط حبابی بیشتر از همیشه صادق است. اگر تمام دارایی شما روی یک سهم یا یک ارز یا یک کالا متمرکز باشد، ترکیدن حباب آن میتواند شما را نابود کند. اما اگر سبد متنوعی داشته باشید، حتی ترکیدن یک حباب هم شاید نیمی از داراییتان را تحت تأثیر قرار دهد نه همه را.
صبور باشید و هیجانی رفتار نکنید: گاهی بهترین کار صبر کردن و هیچ کاری نکردن است. اگر تشخیص دادید بازاری در اوج حباب قرار دارد، الزامی نیست که حتماً شما هم مشارکت کنید.
در نهایت، کنترل احساسات جوهره اصلی مقابله با حباب است. حرص و ترس، دشمنان قسمخورده سرمایهگذاران هستند. باید بیاموزیم زمانی که همه حریصاند ما جانب احتیاط را بگیریم و زمانی که همه وحشت کردهاند با تحلیل درست از فرصتها استفاده کنیم. داشتن یک دید بلندمدت و واقعبینانه نیز کمک میکند اسیر نوسانات کوتاهمدت نشویم. اگر شما بر اساس ارزش واقعی و با دید بلندمدت سرمایهگذاری کنید، حبابها (چه مثبت و چه منفی) آسیب کمتری به شما خواهند زد.
مثالهایی از حبابهای تاریخی
در طول تاریخ اقتصاد، حبابهای زیادی شکل گرفته و ترکیدهاند. بررسی این نمونههای واقعی به ما کمک میکند بفهمیم چگونه یک حباب ایجاد میشود و چه پیامدهایی دارد. در ادامه چند نمونه مشهور حبابهای تاریخی را مرور میکنیم:
حباب گل لاله
طنز جنون گل لاله اثر بروگل جوان (حدود ۱۶۴۰).
یکی از قدیمیترین حبابهای ثبتشده در تاریخ مربوط به هلند در قرن هفدهم است. در فاصله سالهای ۱۶۳۴ تا ۱۶۳۷ قیمت پیاز گل لاله در هلند به طرز دیوانهواری بالا رفت. داشتن گونههای نادر لاله تبدیل به نمادی از ثروت شده بود و مردم عادی هم به امید ثروتمند شدن وارد این تجارت شدند. در اوج حباب، یک پیاز لاله گرانقیمت معادل قیمت یک خانه معامله میشد! اما ناگهان در اوایل ۱۶۳۷ خریداران ناپدید شدند، حباب ترکید و قیمت لاله به کمتر از یک صدم ارزش اوج خود سقوط کرد. بسیاری از افرادی که با دارایی و حتی خانهشان پیاز لاله خریده بودند ورشکست شدند. حباب گل لاله نمونهای است که نشان میدهد حتی یک کالای کاملاً غیرمالی (گل) هم میتواند موضوع سفتهبازی و حباب شود.
حباب دریای جنوب
در اوایل قرن هجدهم، شرکت دریای جنوب در انگلستان قول سودهای کلان از تجارت با قاره آمریکا را داد. سهام این شرکت در سال ۱۷۲۰ میلادی از حدود ۱۰۰ پوند به بیش از ۱۰۰۰ پوند صعود کرد، چون همه فکر میکردند سرمایهگذاری بدون ضرر است. حتی چهرههای مشهوری مثل اسحاق نیوتون نیز در تب خرید سهام گرفتار شدند. اما وقتی عملکرد واقعی شرکت ناامیدکننده بود، حباب شکست و سهام سقوط آزاد کرد. نیوتون که بخشی از سهامش را دیر فروخته بود جمله معروفی گفت: «میتوانم حرکت ستارگان را درک کنم اما از پس جنون آدمها برنمیآیم!». این حباب نشان داد چگونه طمع و شایعات میتواند عقلانیترین افراد را هم فریب دهد.
حباب دات کام
با پیدایش و گسترش اینترنت در دهه ۱۹۹۰، سرمایهگذاران به شرکتهای فعال در این حوزه هجوم آوردند. هر شرکت مرتبط با اینترنت (حتی بدون مدل کسبوکار روشن) به سرعت ارزشگذاریهای میلیارد دلاری پیدا میکرد. شاخص نزدک (شامل شرکتهای تکنولوژی) طی چند سال رشد انفجاری داشت. در اوج حباب داتکام (سال ۱۹۹۹) بسیاری از شرکتهای اینترنتی با وعدههای اغراقآمیز سرمایه جذب کردند و سهامشان را به قیمتهای گزاف فروختند. اما در سال ۲۰۰0 واقعیت خودش را نشان داد؛ بسیاری از آن استارتآپها هرگز سودی نداشتند. موجی از ورشکستگی شرکتهای فناوری رخ داد و شاخصهای سهام در سال ۲۰۰۰ اصلاح بزرگی را تجربه کردند. شاخص نزدک طی حدود ۲ سال نزدیک به ۷۸٪ ارزش خود را از دست داد. سرمایهگذارانی که در اوج وارد شده بودند سالها طول کشید تا شاید به اصل سرمایه برسند (بسیاری هم هرگز نرسیدند). البته شرکتهای قویتر مثل آمازون و eBay جان سالم به در بردند، درست شبیه آنچه بعداً در حباب ارزهای دیجیتال ۲۰۱۸ دیدیم که پروژههای ضعیف محو شدند ولی بیتکوین و معدودی دیگر بقا یافتند.
بحران مالی ۲۰۰۸ (حباب مسکن آمریکا)
در اوایل دهه ۲۰۰۰، پس از ترکیدن حباب داتکام، سرمایهها به سمت بازار مسکن سرازیر شد. در آمریکا نرخ بهره پایین آمد و بانکها شروع به اعطای وام مسکن به اقشار وسیع (حتی با اعتبار پایین) کردند. تقاضا برای مسکن و ملک بالا رفت و قیمت خانهها سالانه دو رقم درصدی رشد میکرد. این روند چند سال ادامه داشت و بسیاری تصور میکردند قیمت مسکن «همیشه بالا میرود». در واقع یک حباب بزرگ در حال شکلگیری بود که نه تنها مردم عادی بلکه بانکها و موسسات مالی بزرگ در آن گرفتار شدند. آنها روی اوراق بهادار مرتبط با وامهای مسکن سرمایهگذاری سنگینی کردند. سرانجام در سال ۲۰۰۷ نشانههای ترکیدن حباب پدیدار شد: نرخ بهره کمی بالا رفت و خیلیها نتوانستند قسط وامهای مسکن خود را بدهند. عرضه خانه برای فروش زیاد شد و رشد قیمت متوقف گردید. از ۲۰۰7 تا ۲۰۰۹ قیمت خانه در آمریکا به طور متوسط حدود ۳۰٪ افت کرد که سقوطی بیسابقه بود. اثرات ترکیدن این حباب فراتر از مسکن رفت و سیستم بانکی آمریکا را متزلزل کرد (زیرا بانکها آن وامها را پس نمیگرفتند). این بحران مالی به اروپا نیز سرایت کرد و منجر به رکود اقتصادی شد. دولتها و بانکهای مرکزی ناچار شدند با بستههای نجات مالی و سیاستهای انبساطی جلوی فروپاشی کامل سیستم مالی را بگیرند. حباب مسکن ۲۰۰۸ نشان داد که حتی داراییهایی که به ظاهر امن و کمریسک تلقی میشوند (مثل ملک و اوراق وام مسکن) نیز میتوانند در اثر ترکیب عوامل اشتباه (وامدهی بیمحابا، طمع همگانی، نوآوریهای مالی پیچیده) به یک حباب خطرناک تبدیل شوند.
حباب رمزارزها ۲۰۱۷
هرچند هنوز زمان زیادی از این رویداد نگذشته، اما حباب اواخر ۲۰۱۷ در بازار رمز ارزها نیز به یک مثال کلاسیک تبدیل شده است. در آن سال علاوه بر بیتکوین که تا ۲۰ هزار دلار بالا رفت، صدها ارز دیجیتال جدید (آلتکوین) معرفی شدند و تب ICO (عرضه اولیه سکه) بالا گرفت. پروژههای نویدبخشی با ایدههای بزرگ – و گاه صرفاً با یک نقشه راه توخالی – میلیونها دلار سرمایه جذب کردند. مردم عادی بدون دانش کافی، فقط به امید اینکه شاید کوین بعدی ۱۰ برابر شود، پول وارد بازار میکردند. در اوج حباب در اوایل ژانویه ۲۰۱۸، ارزش کل بازار کریپتو به حدود ۸۰۰ میلیارد دلار رسید در حالی که یک سال قبل کمتر از ۲۰ میلیارد دلار بود! ظرف کمتر از یک سال بعد، ارزش این بازار نزدیک به ۸۵٪ سقوط کرد و بسیاری از ارزهای کوچک تقریباً صفر شدند. این حباب از جهاتی شبیه حباب داتکام بود: پروژههای پوچ محو شدند ولی آنهایی که فناوری و کاربرد واقعی داشتند (مثل بیتکوین و اتریوم) باقی ماندند و بعدها حتی قویتر به عرصه برگشتند.
نمونههای فوق تنها بخشی از حبابهای ثبتشده تاریخی هستند. حباب ژاپن در دهه ۱۹۸۰ (در سهام و املاک)، حباب نفت در ۲۰۰۸، حباب فلزات گرانبها در ۲۰۱1 و موارد دیگر نیز شایان ذکرند. درس مشترکی که همه این رویدادها به ما میدهند این است که حرص و ترس انسانها میتواند قیمتها را چه به سمت بالا و چه پایین از منطق دور کند. اما نهایتاً واقعیتهای اقتصادی خود را تحمیل میکنند و قیمت به سمت ارزش ذاتی میل میکند (چه با ترکیدن ناگهانی حباب، چه با اصلاح تدریجی).
جمعبندی
حباب قیمت بخشی جداییناپذیر از تاریخ بازارهای مالی بوده و خواهد بود. هر زمان که انسانها در پی کسب سود سریع و آسان بودهاند، احتمال شکلگیری حباب نیز وجود داشته است. حبابها میتوانند در هر دارایی از گل لاله و مسکن گرفته تا سهام و بیت کوین رخ دهند. ویژگی مشترک همه آنها این است که قیمت را موقتاً از واقعیت دور میکنند و دیر یا زود این فاصله از بین میرود. شناخت حبابها و علائم آنها برای سرمایهگذاران ضروری است تا در دام شور و هیجان بازار گرفتار نشوند. به ویژه در اقتصادهای در حال توسعه و تورمی (مانند ایران) که مردم برای حفظ ارزش پولشان ناگزیر به سرمایهگذاری در بازارهای مختلف میشوند، هوشیاری در برابر حبابهای قیمتی اهمیت مضاعفی دارد.
امید است شما خواننده گرامی نیز با آگاهی کافی، جزو گروه افرادی باشید که درگیر حبابهای زیانبار نمیشوند. سرمایهگذاری موفق مستلزم صبر و دانش است. به یاد داشته باشید: بازار همیشه فرصتهای تازهای برای سود بردن خواهد داشت، پس اسیر جو زودگذر نشوید و تصمیمهای مالی خود را بر پایه اصول محکم بنا کنید.
سوالات متداول
حباب قیمت چیست؟
حباب قیمت زمانی رخ میدهد که قیمت یک دارایی بسیار بالاتر از ارزش ذاتی آن افزایش یابد و این افزایش ناشی از هیجان و تقاضای بیپشتوانه باشد.
چگونه میتوان حباب سکه را محاسبه کرد؟
با محاسبه ارزش طلای خالص سکه بر اساس قیمت جهانی طلا و نرخ دلار، اضافه کردن حق ضرب، و مقایسه این عدد با قیمت بازار میتوان حباب سکه را محاسبه کرد.
آیا بیت کوین حباب دارد؟
بیت کوین دورههای حبابی متعددی داشته اما برخی کارشناسان معتقدند رشدهای بلندمدتش نشانه نابودی کامل نیست.
حباب دلار چیست و چگونه ایجاد میشود؟
حباب دلار زمانی رخ میدهد که قیمت بازار دلار بالاتر از ارزش واقعی آن (بر مبنای تورم و شاخصهای اقتصادی) قرار گیرد، معمولاً به دلیل هیجانات یا سفتهبازی.
حباب منفی به چه معناست؟
حباب منفی زمانی اتفاق میافتد که قیمت یک دارایی کمتر از ارزش ذاتی آن شود و معمولاً ناشی از ترس و فروش هیجانی است.
در زمان حباب قیمت چگونه باید سرمایهگذاری کرد؟
در دوران حباب، باید با تحلیل ارزش ذاتی دارایی، تنوع سبد سرمایهگذاری و مدیریت ریسک از تصمیمات هیجانی پرهیز کرد.